کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر هرگز شبی خواهی به بالا کرد معراجی

    نزاری ام شب است آن شب بزن مردانه تاراجی

    زدن مردانه لبیکی شدن در دست دوست مستغرق

    فراز ِ تخت دار و سر نهادن بر سرش تاجی

    طنابِ عشق در گردن به دار ِ شوق بررفتن

    ز خود برساختن بی خویشتن یک باره حلاجی

    به خود هر کس نیارد شد درون ِ حلقه ی مردان

    محقان را درین ره هست قانونی و منهاجی

    نه هر مرغی سزد فرِ همایی را، بود فرقی

    ز بانگِ عکه ای تا بر زبان ِ حال ِ دراجی

    مکرر شد قوافی باش کو رمزِ دگر دارم

    نه هر لیلی و مجنونی نه هر داری و حلاجی

    مرا با آن چه کار آخر که بیش و کم به تخمینی

    منجم مدت عمری برون آرد ز هیلاجی

    شدم گم گشته در ذاتی به ذاتِ خویشتن قائم

    نی ام محتاجِ آن کس کو بود محتاج محتاجی

    منم یک رشته در سلکی جواهر یک شبه با آن

    چه باشد بر بساطِ ربعِ مسکون مهره عاجی

    بسی این رقعه گستردند و ناگه مهره برچیدند

    هم آخر مات شد استاد شطرنجی چو لیلاجی

    نزاری چون بود حوری نشسته در کنار تو

    به استحقاق سلطانی شده هم دستِ نساجی

    فرو می ریز هر شب با محیط چشمت ار طوفان

    شود خون بر میان آید کنار قلزم امواجی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha