به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
رسید جان به لبم از بس آرزومندی
هنوز وقت نیامد که باز پیوندی
به حالِ بنده که از دست میرود کارم
مگر نظر کنی از غایتِ خداوندی
غریب کشتن و آزارِ دوستان جستن
توقّع آن که ترحّم کنی و نپسندی
ترا رسد به لبی از نبات شیرینتر
اگر از آن دهن تنگتر بر شکرخندی
نداشتی ز خدا و ز خلق شرم و حیا
که دل ز جان من مُستمند برکندی
به جان مضایقتی نیست چون درافتادم
تو هم مبالغتی کن اگر درین بندی
غمم نخوردی و گفتی نزاری آنِ من است
هزار بار چنینم به خون درافکندی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.