کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر به مستی زدم اندر سر زلفت دستی

    این همه خرده نگیرند بتا بر مستی

    دست من گیر که بر دست نگیرند از مست

    هان بده هین بستان از سر پیمان دستی

    ای که گفتی من اگر مست بدم دوش امروز

    سرِ این فتنه که داند به کجا پیوستی

    خوش نکو طرفه عجب قاعده‌ای بودی اگر

    هرکه بدمست شدی عهد وفا بشکستی

    گر به طوفان عتاب تو غباری برخاست

    کاشکی باز به آبِ سرِ من بنشستی

    حلقه‌ی زلف تو در دست من و دل ساکن

    والله ار سلسله برپای بدی بگسستی

    کاشکی دست رسستی و در اسلام روا

    تا من آن زلف چو زنار مغان بربستی

    عشق در سینه و می در سر و سودا در دل

    عقل را چاره همین بود که بیرون جستی

    عشق و مستی و جوانی و نزاری هیهات

    عقل اینجا چه کند کاش که باری هستی

    من خود از صحبت اغیار گریزان باشم

    خاصه از عقلِ جگرخواره گرانی پستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha