کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن

    وی رسته سر و قدِّ تو بر جویبارِ حسن

    ملکِ جمال بر تو مقرّر شود به حکم

    گرپایْ مردِ لطف کنی دستْیارِ حسن

    هم عاقبت وصال میّسر شود که شد

    زان پس که حزن داشت به وصل انتظارِ حسن

    با ما به حسنِ عهد وفا کن که روزگار

    تا بنگری خراب کند روزِگار حسن

    با تشنگان سوخته‌ی خود به شربتی

    گو تا مضایقت نکند آبْ‌دارِ حسن

    احسان کنند تا نشود حسن منقطع

    کاحسان بود به وجهِ حَسَن یادگارِ حسن

    مانع مشو نزاری شاهد پرست را

    کو را قرار نیست مگر در جوار حسن

    بر طرفِ گل‌سِتان جهان تا بود گلی

    مشنو که از سرش برود خار خارِ حسن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha