کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با پای لطف نگارا به کوی ما گذری کن

    به چشم رحم خدا را به سوی ما نظری کن

    ببخش بر رخ چون کهربا و اشک چو لعلم

    از آن دو بُسَّد شیرین نصیبِ ما شکری کن

    به غمزه گوی که آخر نصیب بی‌گنهی ده

    به بوسه گوی که آخر دوای بی‌بصری کن

    به غمزه‌ی تو جزین التماس شرط نباشد

    به ما چو برنگری گو به ناز وانگری کن

    از آن وفور کرامت که رسم لطف تو باشد

    برای مزد خدا را نثار ما قدری کن

    به یک کرشمه که کردی دل از برم بربودی

    بیا و باز رهانم، به قصدِ جان دگری کن

    به شرح بر سرِ خاکم نویس قصه دردم

    به یادگار در افواهِ عاشقان سمری کن

    نزاریان به حضر چون دوای درد ندانی

    مکش جفا ز رقیبان دگر برو سفری کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha