به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کُنج خراباتِ عشق، جای من و گنجِ من
خواه زمان بر زمین، خواه زمین بر زمن
ملکِ قناعت بود، سلطنتی معنوی
سلطنتی بیفتور، مملکتی بیفتن
از همه جنسم به سر، وز همه نوعم گریز
الّا از جامِ می، الّا از جانِ دّن
خونِ دلم میخورد، چند خورم خونِ رز
من شده در خونِ او، او شده در خونِ من
مایهی نفع است و ضرّ دایهی عقل و جنون
راحتِ جان است و روح آفتِ مغز و بدن
مینهد و میکند فعلِ بد و نیک فاش
قاعدهی صلح و جنگ خاصیتِ مرد و زن
همنفسان را به لطف خستهدلان را به طبع
کرده به دم چون مسیح پرورشِ جان و تن
عربده خو را به قهر بیهده گو را به جبر
کرده به نیشِ زبان زهرِ غضب در دهن
هست نفاق و وفاق هر دو درو مجتمع
مشرک اگر نیستی هر دو به هم برشکن
شرک حریفِ بدست نیک بپرهیز ازو
اصلِ خلاف است و شر از بُن و بیخاش بکن
بشنو اگر عاقلی پندِ نزاری برو
همنفسِ راح باش با دگران دم مزن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.