کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کجا برفکند قامتِ جانان سایه

    گوهر از سنگ برآرد اثرِ آن سایه

    قدمش خاصیت فرّ همایی دارد

    بر سرِ هر که فکند از سرِ احسان سایه

    آفتاب است به رخساره و گسترده مدام

    بر هر اطرافش از آن زلفِ پریشان سایه

    پس روِ رایت حسنش چو قمر بسیارند

    لازم است از پیِ خورشیدِدرخشان سایه

    دل‌برا پس رویِ چرخِ سراسیمه مکن

    هر زمان چون فلک از من بمگردان سایه

    اشکم از آرزویِ رویِ تو چندان برود

    کافکند آبله بر دیده ی گریان سایه

    بر سرِ بحر کنارم چو نشست ابرِ دو چشم

    اوفتد بر فلک از کثرتِ طوفان سایه

    عقل زایل شود از من چو تو بنمایی روی

    کند از مطلع خور میل به نقصان سایه

    ظلمت و نور به هم گر نبود چون فکند

    خطِ مشکینِ تو بر طلعتِ رخشان سایه

    شب که دیده‌ست درآمیخته با روز آخر

    زآن که در عین ضیا کی بود امکان سایه

    تا ببندد چو مغان پیش خیالت زنّار

    نفکند زلفِ تو بر هیچ مسلمان سایه

    سایه بر کارِ نزاری فکن ای سروِ بهشت

    که جگر سوخته را تازه کند جان سایه

    مردم شیفته بی سایه نباشد گویند

    پس منِ شیفته را کو اثری زان سایه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha