کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای یار بی‌وفا که ز ما برشکسته‌ای

    پیوند مهر و عِقد محبت گسسته‌ای

    ضایع مکن حقوقِ مودّت به هیچ حال

    گر خود همه دمی‌ست که با ما نشسته‌ای

    ما از تو خسته‌ایم و شکایت نمی‌کنیم

    باری مکن ز ما گله کز ما نخسته‌ای

    ما دست شسته از دل و جان در وفای تو

    تو دل چرا ز دوستی ما بشسته‌ای

    با این همه لطافت و شیرین زبانی ا‌ت

    با ما به گاهِ طعنه زدن چون کبسته‌ای

    آخر به رستخیز منت التفات نیست

    پنداری از صراطِ قیامت برسته‌ای

    حالا ز سوز وامقِ بی‌چاره غافلی

    آری هنوز باش که عذرا نجسته‌ای

    ای سروِ باغ جان که ز چشمم نمی‌روی

    بر جوی‌بارِ دیده ی من طرفه رسته‌ای

    دل بردی از نزاری و جان هم دریغ نیست

    گر دل درین ستم زده جان نیز بسته‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha