به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو
امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو
امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم
جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو
هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج
هر کجا شمع بود خانه نباشد بی ضو
گر نخواهی برِ ما بود و بخواهی رفتن
وایِ من بر تو هلاکِ منِ مسکین به دو جو
هیچ اگر داشته بودی خبر از عالمِ عشق
قصدِ جان دادن فرهاد نکردی خسرو
برفکن برقع و بنمای رخ از مشرقِ بام
تا مهِ نو سوی مغرب سرِ خود گیرد و دو
داغ حسرت حبشی وار فتد بر رخِ شان
بر ختن گر فتد از عکسِ خیالت پرتو
بر هوایِ سرِ کویِ تو فدا کردم جان
به دو جو بر من اگر معتقدم هیچ به جو
قدحی ده به من و زنده ی جاویدم کن
معنی چشمه ی حیوان چه بود زاده ی مو
گو درآیند به سرپنجه ی من بدگویان
که نزاری ننهد پای به سستی درگو
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.