به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ تو
بیخبرم ز خود ولی با خبرم ز حالِ تو
جانِ به لب رسیده را در قدمِ صبا کشم
گربه من آورد شبی مژدۀ اتّصالِ تو
مهرِ تو بر که افکنم بوی تو از که بشنوم
هم به خیالِ رویِ تو کیست دگر همالِ تو
یار به هیچ داستان نیست به اعتبارِ من
سرو به هیچ بوستان نیست به اعتدالِ تو
آیتِ صبحِ قدرتی پرتوِ نورِ عزّتی
عقل از آن نمیرسد در صفتِ کمالِ تو
عینِ صفا کجا بدی در دلِ مهربان من
گرنه ز مهرِ آسمان فیض دهد جمالِ تو
گردن صد هزار دل قیدِ جمال کردهاند
حلقۀ دام زلفِ تو دانۀ دام خالِ تو
جز به نسیمِ وصلِ تو نیست امیدِ زندگی
واسطۀ حیات شد رایحۀ شمالِ تو
شیفتگی و بیخودی چون نکنم که عقلِ من
تا بچشد جرعه ای نیست شد از زلالِ تو
بس که به روزگارها قصّه تو نزاریا
نقل سفینهها کنند از پی انتقالِ تو
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.