به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک
که عاشق است که نشناسد از قدم تارک
به وصف و شرح چه حاجت درین سخن شک نیست
در آفتاب کسی را چه اشتباه و چه شک
کمالِ عشق نمی دانی و مرا هم نیست
سر و دلی که به برهان صفت کنم یک یک
به عقل اگرچه شریف است عشق نتوان باخت
به نردبان نتوان بر سماک شد ز سمک
تو را که عشق به کارست عقل می طلبی
شکر مفید نباشد به جایگاهِ نمک
چو دردِ عشق بجنبد کدام عقل و خرد
چو وصلِ دوست برآید کدام حور و ملک
کسی دگر چو نزاری ز عشق واقف نیست
که هیچ سنگ نداند عیارِ زر چو محک
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.