به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به دردِ عشق شدم مبتلا دوا ز که جویم
به هیچ کس نتوانم که این حدیث گویم
ز بهرِآن که نیارم به دوست گفت و به دشمن
خوش است سرزنشِ دوست و دشمن از همه سویم
زبان دراز کنم هم چو شمع سر ببریدم
ز گفتوگوی همان به بود که دست بشویم
ز بیمِ سر نکنم نیز احتیاط و لیکن
خلافِرای کسی چون کنم که عاشقِاویم
هزار توبه بکردم ز عشق و سنگِملامت
چو باد میشکند باز توبهی چو سبویم
خیال بود مرا پیش ازین که در طلبِ وصل
به قدر وسع بکوشم به پایِ جهد بپویم
صواب نیست جز اینم کنون که خوش بنشینم
چو دور نیست چه پویم چو با من است چه چویم
به شخص ساکن کنجم به دل ملازمِ یارم
به دیده بر لب بامم به گوش بر سرِ کویم
چه حاجت است به گفتن غمِ نهانِ نزاری
بیا مطالعه کن رازِ دل ز صفحهی رویم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.