کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساختن

    لافِ مُشتاقی زدن معشوق را نشناختن

    شرطِ شوقِ دوستانِ بی‌غرض دانی که چیست

    نام و ننگ و مال و ملک و جسم و جان درباختن

    بی‌خبر تا کی زهستی لاف دین‌داری زدن

    بی‌نشان تا کی ز معنی تیغِ دعوی آختن

    تا کلاهِ کبر و نازِ خواجگی ننهی ز سر

    در صف عشّاق گردن کی توان افراختن

    گر عزای حرص خواهی کرد در صحرای دل

    یک شبیخون بایدت بر نفسِ کافر تاختن

    نفس را چون شیشه‌دان و دفع همّت را چو سنگ

    سنگ را در شیشه این جا واجب است انداختن

    گر ز سوزِ عشق بگذارد نزاری باک نیست

    شمع را کاری دگر نبود به جز بگداختن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha