حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۸: کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساختن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساختن لافِ مُشتاقی زدن معشوق را نشناختن شرطِ شوقِ دوستانِ بی غرض دانی که چیست نام و ننگ و مال و ملک و جسم و جان درباختن بی خبر تا کی زهستی لاف دین داری زدن بی نشان تا کی ز معنی تیغِ دعوی آختن تا کلاهِ کبر و نازِ خواجگی ننهی ز سر در صف عشّاق گردن کی توان افراختن گر عزای حرص خواهی کرد در صحرای دل یک شبیخون بایدت بر نفسِ کافر تاختن نفس را چون شیشه دان و دفع همّت را چو سنگ سنگ را در شیشه این جا واجب است انداختن گر ز سوزِ عشق بگذارد نزاری باک نیست شمع را کاری دگر نبود به جز بگداختن حکیم نزاری قهستانی