کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند خواهم سوخت آه از دردِ دل

    در عذابم سال و ماه از دردِ د ل

    هر چه کردم قصد آه از دستِ دوست

    بر نفس بگرفت راه از دردِ دل

    حالتی دارم که نتوان گفت باز

    گه ز سوزِ عشق و گاه از دردِ دل

    سینه ای هم چون تنور از سوزِ عشق

    رنگِ رویی هم چو کاه از دردِ دل

    در وجودم می فتد برقِ فراق

    هم چو آتش در گیاه از دردِ دل

    گر فرو گریم همه اجزایِ خاک

    خون شود بی اشتباه از دردِ دل

    هم مگر صاحب نظر یا بد خبر

    چون کند در من نگاه از دردِ دل

    چون منی داند که من چونم ز هول

    دردِ دل باشد گواه از دردِ دل

    بر نزاری گر بنالد عیب نیست

    قصّه بنویسم به شاه از دردِ دل

    گویم ای دردِ مرا درمان ز تو

    با تو آوردم پناه از دردِ دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha