کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیامدی و من از انتظار می سوزم

    در آرزویِ وصال تو زار می سوزم

    بر آبِ دیده ی من رحم کن اگر یاری

    که من بر آتشِ هجرانِ یار می سوزم

    ز بی قراریِ من بر قرار بی خبری

    ولی من از غم تو برقرار می سوزم

    بسوختم ز فراقِ تو و ندانستم

    که از برایِ که بهرِ چه کار می سوزم

    ز سوختن خبری نیست همچو شمع مرا

    چه اختیار که بی اختیار می سوزم

    عجب تر این که به هر انجمن ز غایتِ شوق

    ز شمع دورم و پروانه‌وار می سوزم

    ز چشمِ مستِ تو محروم عینِ مخمورست

    اگر چه مستِ تو ام در خمار می سوزم

    تو گُل‌عذاری و من بلبل و تو فارغ از آن

    که من بر آتشِ هجران چو خار می سوزم

    قسم به آتشِ یاقوتِ آبدارِ لبت

    که با دو دیده ی یاقوت‌بار می سوزم

    در انتظار نزاریِ زار می گوید

    نیامدی و من از انتظار می سوزم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha