کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر عشق تو شد در خون جانم

    قضا از خویشتن چون بگذرانم

    نداری مستیِ من هوشیاری

    که از مبدای فطرت هم چنانم

    گرو بندم که هر عاقل که زلفت

    ببیند در نشورد من بمانم

    ز دستم برنمی خیزد نثاری

    ندانم تا چه در پایت فشانم

    دلم آویزشی دارد به زلفت

    غمت آمیزشی دارد به جانم

    طمع دارم زمین بوسی دگر بار

    اگر مهلت دهد دورِ زمانم

    امیدم باز میدارد خیالت

    بکوشم هم مگر ضایع نمانم

    زمانه گرچه هم توسن رکاب است

    مگر بر بخت گرداند عنانم

    دلم آبی کند هر روز در گِل

    وزین پس سر نخواهم شست دانم

    بدان می آردم غیرت که نارد

    دگر نام نزاری بر زبانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha