کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پنجاه سال خون دلِ رز مکیده‌ایم

    جان را چو جانِ خویش به جان پروریده‌ایم

    نزدیکِ عقل هیچ دگر نیست جانِ جان

    جزمی‌که ما به تجربه این جا رسیده‌ایم

    از جامِ باده بارکشی ساختیم وزو

    رخت وقت به منزلِ اخوان کشیده‌ایم

    از همّتِ بلند بر آورده‌ایم سر

    از جیبِ سدره گرچه به قامت خمیده‌ایم

    از موسی و عصاش قیاسی گرفته‌ایم

    وز خضر و آبِ چشمه رموزی شنیده‌ایم

    لیکن نمی‌توان که توانیم گفت باز

    دانی چرا که محرمِ رازی ندیده‌ایم

    هرگز قیاس ورای حجابِ به حق نشد

    این پرده دیر شد که به هم بر دریده‌ایم

    گرما به رایِ خویش رویم از قفایِ خویش

    از خود چو کِرمِ پیله به خود بر تنیده‌ایم

    مستِ الست آمده و مست می‌رویم

    از جرعه یی کز اولِ مبدا چشیده‌ایم

    دوش از ورایِ سدره سروشی به عقل گفت

    مستانِ عشق را به جهان برگزیده‌ایم

    تا رستخیز دبدبه ی عشق ما زند

    صوری که بر زبانِ نزاری دمیده‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha