کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نکرد با سر زلف تو هیچ کار دلم

    ببرد در طلب وصل روزگار دلم

    بر آتش است درونم چو کوره ی حداد

    چگونه بر سر آتش کند قرار دلم

    در انتظار خلاصی ز تنگنای وجود

    به گردِ سینه برآید هزار بار دلم

    چنان که مادر مشفق عزیز فرزندی

    غمت به مهر گرفته ست در کنار دلم

    چو نیست منزلش اندر خورِ نزول غمت

    بود ز روی خیال تو شرم سار دلم

    کدام دل، ز کجا دل، که راست دل، کو دل

    که از دو دیده برون کردی ای نگار دلم

    چو قطره قطره برون شد ز دیده چون گویم

    ز من مکابره بر بوده ای بیار دلم

    گر اختیار دل از دست پیش ازین رفته ست

    کنون ز دست بشد هم چو اختیار دلم

    چنان مکن که به حسرت فرو شود جانم

    که بس به درد فرو شد به انتظار دلم

    چه سود اگرچه بگویی بسی ز بعد وفات

    که از وفات نزاری بسوخت زار دلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha