کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم

    که از حیات اثر نیست بی تو در نفسم

    به صد شکنجه برآید چنان ز من نفسی

    که اعتماد نباشد بر آن دگر نفسم

    ز بس گرانیِ غم چند بار بنشیند

    ز عقبه های بدن تا رسد به سر نفسم

    به بوسه ای ز دهانِ تو نا رسیده به کام

    رسید جان به دهان از لبِ تو هر نفسم

    مدام می رود از روزنِ دماغم دود

    که بر تنورِ دلم می کند گذر نفسم

    ز آفتابِ محبّت چنان دلم شد گرم

    که همچو ذرّه کشد در هوا شرر نفسم

    به هیچ کس نرسیدی دَمم ز گیرایی

    که چون سموم نکردی در او اثر نفسم

    به جهد می رسد اکنون ز کنج سینه به حَلق

    عجب که در تو نمی گیرد این قدر نفسم

    بود که در غلط افتم ز خود که آیا من

    همان نزاریِ شیرین دمِ شکَر نفسم

    نماند جز رمقی از حیاتِ من دریاب

    که منقطع نشود ناگه ای پسر نفسم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha