کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب ها همه شب در انتظارم

    تا دوست نظر کند به کارم

    او حاضرِ وقت و من نبینم

    او با من و من خبر ندارم

    کس را غمِ روزگارِ من نیست

    من خود سرِ این طمع نخارم

    زین شور که در جهان فکندی

    شوریده شده ست روزگارم

    باید که به دوستان رسانم

    عمری که به هرزه می گذرانم

    زیرا که مهم تر از همه چیز

    این است که باز می گزارم

    گر پای نمی نهم درین راه

    از دست بمی رود نگارم

    هر چیز که با من است حالی

    فی الجمله به دوست می سپارم

    با هم نفسی به آخر الامر

    آخر نفسی مگر برآرم

    تیمار نمی برد خزانم

    غم خوار نمی شود بهارم

    هر سال همان که پار دادند

    از هفت و شش و سه و چهارم

    از پای دراوفتاد عقلم

    از دست برفت اختیارم

    گر دی بودم نزاری ام روز

    بنگر به چه زاریانِ زارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha