حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۵: شب ها همه شب در انتظارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب ها همه شب در انتظارم تا دوست نظر کند به کارم او حاضرِ وقت و من نبینم او با من و من خبر ندارم کس را غمِ روزگارِ من نیست من خود سرِ این طمع نخارم زین شور که در جهان فکندی شوریده شده ست روزگارم باید که به دوستان رسانم عمری که به هرزه می گذرانم زیرا که مهم تر از همه چیز این است که باز می گزارم گر پای نمی نهم درین راه از دست بمی رود نگارم هر چیز که با من است حالی فی الجمله به دوست می سپارم با هم نفسی به آخر الامر آخر نفسی مگر برآرم تیمار نمی برد خزانم غم خوار نمی شود بهارم هر سال همان که پار دادند از هفت و شش و سه و چهارم از پای دراوفتاد عقلم از دست برفت اختیارم گر دی بودم نزاری ام روز بنگر به چه زاریانِ زارم حکیم نزاری قهستانی