کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوست می دارم به جانش در میانِ جان و دل

    چون کنم دستم رسد آیا بدان ترکِ چگل

    باشدش آیا سر و برگِ جوان مردیِ آنک

    دستِ من گیرد بر آرد پایِ امّیدم ز گل

    کس چو من ماهی ندارد مهربان و کینه توز

    کس چو من یاری ندارد جان فزای و دل گسل

    دعویِ ما شد به دیوانِ قضایِ عشق قطع

    کرده اند این ماجرا از مبداء فطرت سجل

    فطرتم مشغول می دارد به عشق ای دوستان

    هر کسی هستند در دنیا به کاری مشتغل

    بر نگردم تا نیابم بار در عینِ حضور

    اینَت بی همّت که از طوبا شود قانع به ظل

    جانِ ما را اتّصالی نیست با افسردگان

    جانِ ما بوده ست با جانان ز مبدا متّصل

    چون کنی با آن که هم از دل برون شد هم ز جان

    هم چو جان بنشسته باشد در میانِ جان و دل

    تابِ زلفِ دل فریب و غمزه ی غمّازِ مست

    دارد از رویِ خردمندان نزاری را خجل

    بر لبِ کوثر ز جانی بر دهان از تشنگی

    چون نداری اختیارش بایدش کرد بحل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha