به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیغزلیاتشمارهٔ ۸۰۹: ازین ورطه بیرون شوی نیستم

2280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ازین ورطه بیرون شوی نیستم

غمِ دنیی و دین جوی نیستم

هوایِ زمین و زمان در سرم

نگنجند هرگز هَوی نیستم

برین کهنه خُلقانِ خود قانعم

بدل گو مباش ار نوی نیستم

چو گنجم درین کُنج و بس فارغم

که چون باد هرزه دوی نیستم

فدا کرده جانم چو فرهادِ مست

ستم کاره چون خسروی نیستم

اگر ره بری نیستم در سلوک

چنان دان که بی ره روی نیستم

نزاری نزارم چه آید ز من

سترگی جهان پهلوی نیستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۰۸: دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم 2شمارهٔ ۸۰۹: ازین ورطه بیرون شوی نیستم 3شمارهٔ ۸۱۰: دوش بس خوش روزگاری داشتم 4شمارهٔ ۸۱۱: دردا که سی ز عمر به غفلت گذاشتم 5شمارهٔ ۸۱۲: شبِ وداع که جانانه را کنار گرفتم 6شمارهٔ ۸۱۳: ترا نادیده مهرت بر گرفتم 7شمارهٔ ۸۱۴: ندارم کار با افلاک وانجم 8شمارهٔ ۸۱۵: تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم 9شمارهٔ ۸۱۶: دگر باره پیرانه سر درفتادم 10شمارهٔ ۸۱۷: دریغ کز نظرِ دوستان بیفتادم 11شمارهٔ ۸۱۸: چنان به رویِ تو هر بامداد دل شادم 12شمارهٔ ۸۱۹: به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم 13شمارهٔ ۸۲۰: یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یاد ...14شمارهٔ ۸۲۱: آن شب که وداعِ یار کردم 15شمارهٔ ۸۲۲: بگذاشتمت جانا ناکام و سفر کردم 16شمارهٔ ۸۲۳: شبِ فراق که بی رغبتی سفر کردم 17شمارهٔ ۸۲۴: ز می توبه کردم ز مستی نکردم 18شمارهٔ ۸۲۵: شبانِ تا به سحر گردِ شهر می گردم 19شمارهٔ ۸۲۶: منم که قبلۀ جان با جمالت آوردم 20شمارهٔ ۸۲۷: چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم 21شمارهٔ ۸۲۸: مرا که از تو میسّر نمی شود یک دم 22شمارهٔ ۸۲۹: شبانه دوش که تنها به کنج خود بودم 23شمارهٔ ۸۳۰: من همان مستم و شوریده کز اوّل بود ...24شمارهٔ ۸۳۱: یک شبی تا روز با تو خلوتی می باید ...25شمارهٔ ۸۳۲: باز رسیدم جمالِ دوست بدیدم 26شمارهٔ ۸۳۳: هزار شکر که خود را امیدوار بدیدم 27شمارهٔ ۸۳۴: اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم 28شمارهٔ ۸۳۵: چه سودا راه زد دوشم همانا از جنون ...29شمارهٔ ۸۳۶: روزها شد که برفتی و به خدمت نرسید ...30شمارهٔ ۸۳۷: ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشید ...31شمارهٔ ۸۳۸: اگر وصال میسّر شود دگر بارم 32شمارهٔ ۸۳۹: اگر دولت بود روزی به قوهستان دگر ...33شمارهٔ ۸۴۰: بی تو خونابه به رخساره فرو می بار ...34شمارهٔ ۸۴۱: ترا به جان و دل از جان و دل وفادا ...35شمارهٔ ۸۴۲: ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم 36شمارهٔ ۸۴۳: چرا چنین شب و روز انتظار می دارم 37شمارهٔ ۸۴۴: در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم 38شمارهٔ ۸۴۵: شب ها همه شب در انتظارم 39شمارهٔ ۸۴۶: که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم 40شمارهٔ ۸۴۷: آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم 41شمارهٔ ۸۴۸: گر بنویسم که چون بی تو به سر می ب ...42شمارهٔ ۸۴۹: یاد باد آن شب که در بیت الحرم 43شمارهٔ ۸۵۰: منم که برنکنم از آستان یار سرم 44شمارهٔ ۸۵۱: فتاد بر صنمی دی به رهگذر نظرم 45شمارهٔ ۸۵۲: به دیده ی دل ناظر به هر چه در نگر ...46شمارهٔ ۸۵۳: توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخو ...47شمارهٔ ۸۵۴: من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم 48شمارهٔ ۸۵۵: جان و دل بنهاده ام تا می خورم 49شمارهٔ ۸۵۶: دلم ببرد و قرارم برفت و معذورم 50شمارهٔ ۸۵۷: ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم 51شمارهٔ ۸۵۸: به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم 52شمارهٔ ۸۵۹: فغان از مردمِ چشمم که بیرون می ده ...53شمارهٔ ۸۶۰: چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم 54شمارهٔ ۸۶۱: نیامدی و من از انتظار می سوزم 55شمارهٔ ۸۶۲: هم از شکستنِ پیمانِ یار می ترسم 56شمارهٔ ۸۶۳: دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم 57شمارهٔ ۸۶۴: چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم 58شمارهٔ ۸۶۵: دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم 59شمارهٔ ۸۶۶: نه روی و رهی که با تو باشم 60شمارهٔ ۸۶۷: به اختیار ز روی تو بر ندارم چشم 61شمارهٔ ۸۶۸: بر یاد روی دوستان جام مصفا می کشم 62شمارهٔ ۸۶۹: ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم 63شمارهٔ ۸۷۰: مریم دوشیزه عیسی در شکم 64شمارهٔ ۸۷۱: نکرد با سر زلف تو هیچ کار دلم 65شمارهٔ ۸۷۲: دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم 66شمارهٔ ۸۷۳: چو باز کرد سر درج پرگهر چشمم 67شمارهٔ ۸۷۴: بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم 68شمارهٔ ۸۷۵: اگر عشق تو شد در خون جانم 69شمارهٔ ۸۷۶: در انتظار وصال تو عمر می گذرانم 70شمارهٔ ۸۷۷: جان برای تو که هم دردی و هم درمان ...71شمارهٔ ۸۷۸: مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه ...72شمارهٔ ۸۷۹: شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم 73شمارهٔ ۸۸۰: بار دگر عزم سفر می کنم 74شمارهٔ ۸۸۱: من دوست می دارم تو را گو قصد من ک ...75شمارهٔ ۸۸۲: عجب مدار خراباتیی چنین که منم 76شمارهٔ ۸۸۳: هلاک می شوم از لعبت شکر دهنم 77شمارهٔ ۸۸۴: یک ام شبی که به خلوت جمال دوست بب ...78شمارهٔ ۸۸۵: اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بین ...79شمارهٔ ۸۸۶: چه حالت است ندانم به خواب می بینم 80شمارهٔ ۸۸۷: منم آخر که چنین بی تو جهان می بین ...81شمارهٔ ۸۸۸: شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم 82شمارهٔ ۸۸۹: من اگر مست خرابم چه کنم مست توام 83شمارهٔ ۸۹۰: خراب کرده ی چشمان پر خمار توام 84شمارهٔ ۸۹۱: من کی ام تا گویمت آنِ توام 85شمارهٔ ۸۹۲: اگر چه هیچ نی ام هر چه هستم آن تو ...86شمارهٔ ۸۹۳: دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام 87شمارهٔ ۸۹۴: برون نمی رود از سر هوای روی توام 88شمارهٔ ۸۹۵: مکن ملامت اگر شهر بند کوی توام 89شمارهٔ ۸۹۶: خویش را با یاد جانان می دهم 90شمارهٔ ۸۹۷: فرو شده است به گل باز تا کمر پایم 91شمارهٔ ۸۹۸: من از این عهده کی برون آیم 92شمارهٔ ۸۹۹: چشم امیدوار به ره بر نهاده ایم 93شمارهٔ ۹۰۰: ما چو از بدو ازل باده پرست آمده ا ...94شمارهٔ ۹۰۱: ما ساغر الست به رغبت کشیده‌ایم 95شمارهٔ ۹۰۲: پنجاه سال خون دلِ رز مکیده‌ایم 96شمارهٔ ۹۰۳: گر به قلّاشی و رندی در جهان افسان ...97شمارهٔ ۹۰۴: صبا بگوی به یارم که باز می‌آیم 98شمارهٔ ۹۰۵: ما از آن جامِ الستی مستیم 99شمارهٔ ۹۰۶: آن چه از توحیدِ مطلق یافتیم 100شمارهٔ ۹۰۷: کار این است که از کارِ جهان آزادی ...101شمارهٔ ۹۰۸: آن چه شب بود که با دوست به پایان ...102شمارهٔ ۹۰۹: تا هوایِ هوایِ می کردیم 103شمارهٔ ۹۱۰: بقایِ عمرِ تو بادا گزینه یارِ قدی ...104شمارهٔ ۹۱۱: با تو دارم هرچه دارم از جدید و از ...105شمارهٔ ۹۱۲: ما نیز قیامت که بگفتند بدیدیم 106شمارهٔ ۹۱۳: دیر برآمد که روی یار ندیدیم 107شمارهٔ ۹۱۴: تا دُردیِ درد او چشیدیم 108شمارهٔ ۹۱۵: ما متقیان توبه کاریم 109شمارهٔ ۹۱۶: هر چه بر اندیشم از تو زار بگریم 110شمارهٔ ۹۱۷: هر چه در هستی ما هست چنان در بازی ...111شمارهٔ ۹۱۸: مست و لایعقل و دردی کش و خم پرداز ...112شمارهٔ ۹۱۹: ما که شنگولیانِ خوش باشیم 113شمارهٔ ۹۲۰: ما که دیوانگانِ مدهوشیم 114شمارهٔ ۹۲۱: عیش ما داریم کز شادی و شیون فارغی ...115شمارهٔ ۹۲۲: می‌روی ای در دلِ تنگم مقیم 116شمارهٔ ۹۲۳: ما که مستانِ الستیم چنان مستانیم 117شمارهٔ ۹۲۴: آخر بمردم از غمت ای زندگانیم 118شمارهٔ ۹۲۵: وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم 119شمارهٔ ۹۲۶: یار با ما هر چه گوید آن کنیم 120شمارهٔ ۹۲۷: چنان آرزومندِ دیدارِ اویم 121شمارهٔ ۹۲۸: به دردِ عشق شدم مبتلا دوا ز که جو ...122شمارهٔ ۹۲۹: دل گم کرده‌ی خود را ز کجا می‌جویم 123شمارهٔ ۹۳۰: ای خاک درِ تو آب رویم 124شمارهٔ ۹۳۱: در کویِ دوست گر چه نه مردانه می‌ر ...125شمارهٔ ۹۳۲: بیا تا کژ نشینم راست گویم 126شمارهٔ ۹۳۳: ما گر چه ز خدمتت جداییم 127شمارهٔ ۹۳۴: می‌خواره و می‌پرست ماییم 128شمارهٔ ۹۳۵: ما از آن مستان که پنداری نِه‌ایم 129شمارهٔ ۹۳۶: مهر من ای ماه روی مهربان 130شمارهٔ ۹۳۷: به غم بنشسته ام سر در گریبان 131شمارهٔ ۹۳۸: مسلمانان مسلمانان مسلمانی کدام اس ...132شمارهٔ ۹۳۹: یاد آن شب¬ها که بودی در کنارم دل¬ ...133شمارهٔ ۹۴۰: بوی بهار آمده ست و وقت گل ستان 134شمارهٔ ۹۴۱: محروم مانده ام ز ملاقات دوستان 135شمارهٔ ۹۴۲: دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان 136شمارهٔ ۹۴۳: آرزومندم به روی دوستان 137شمارهٔ ۹۴۴: ای باد صبا رَو ز سپاهان به قهستان 138شمارهٔ ۹۴۵: بنفشه زار برآمد ز طرفِ لاله¬ستان 139شمارهٔ ۹۴۶: ساقی فدای جان تو بادا هزار جان 140شمارهٔ ۹۴۷: باد بهار می وزد از طرف نهارجان 141شمارهٔ ۹۴۸: بحر عشق است این و در وی موج بیم و ...142شمارهٔ ۹۴۹: گر هیچ عشقت از در ناگه در آید ای ...143شمارهٔ ۹۵۰: متنعمّان چه دانند مشقت فقیران 144شمارهٔ ۹۵۱: از من ای باد سلامی به فلانی برسان 145شمارهٔ ۹۵۲: وه که جهان در گرفت سوزِ دمِ عاشقا ...146شمارهٔ ۹۵۳: ای که نبودی شبی مونسِ غم‌خوارگان 147شمارهٔ ۹۵۴: ساخته عشق چیست فطرتِ دیوانگان 148شمارهٔ ۹۵۵: مرا طاقت نمی‌باشد جدایی کردن از ج ...149شمارهٔ ۹۵۶: چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانا ...150شمارهٔ ۹۵۷: بساز بر بط و برزن رهِ قلندریان 151شمارهٔ ۹۵۸: کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساخ ...152شمارهٔ ۹۵۹: چه می‌خواهی پیاپی عهد بستن 153شمارهٔ ۹۶۰: چه بایدم دلِ شوریده درجهان بستن 154شمارهٔ ۹۶۱: یک تار موی از آن سر زلفین پر فتن 155شمارهٔ ۹۶۲: تنم جایی و دل جایی ندارم زهره ی گ ...156شمارهٔ ۹۶۳: ای روح من در قلب تو چون جان تو در ...157شمارهٔ ۹۶۴: ای آرزوی جانم در پای تو افتادن 158شمارهٔ ۹۶۵: نمیتوان دل یاری زخود بیازردن 159شمارهٔ ۹۶۶: تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن 160شمارهٔ ۹۶۷: توبه کردم که دگر توبه نخواهم کردن 161شمارهٔ ۹۶۸: ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن 162شمارهٔ ۹۶۹: مبارک است ملاقات دوستان کردن 163شمارهٔ ۹۷۰: نخواهم هرگز از می توبه کردن 164شمارهٔ ۹۷۱: به گدایان نرسد شاه سواری کردن 165شمارهٔ ۹۷۲: ناگزیریست مرا شیفته رایی کردن 166شمارهٔ ۹۷۳: مرا به فخر بود طوق فقر در گردن 167شمارهٔ ۹۷۴: صعب کاریست سرآسیمه ی ایام شدن 168شمارهٔ ۹۷۵: دلا تا چند با خود دوست بودن 169شمارهٔ ۹۷۶: سخت کاری‌ست ریاضت‌کشِ هجران بودن 170شمارهٔ ۹۷۷: ای آرزویِ چشمم روی تو باز دیدن 171شمارهٔ ۹۷۸: گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن 172شمارهٔ ۹۷۹: مرا ز دیده چه حاصل مگر به رویِ‌تو ...173شمارهٔ ۹۸۰: چه خوش باشد پس از هجران کشیدن 174شمارهٔ ۹۸۱: ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن 175شمارهٔ ۹۸۲: ای عشق می‌توانی بر کلّ و جزوِ ما ...176شمارهٔ ۹۸۳: عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن 177شمارهٔ ۹۸۴: ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن 178شمارهٔ ۹۸۵: گر بگویم که شد از نورِ تجلّی روشن 179شمارهٔ ۹۸۶: ای دلِ درمانده به حبس وطن 180شمارهٔ ۹۸۷: آخر ای ظالم خدا را یاد کن 181شمارهٔ ۹۸۸: ای پیک مشتاقان بگو امشب بدان پیما ...182شمارهٔ ۹۸۹: ماه رویا قصدِ جانِ مردمِ بی‌دل مک ...183شمارهٔ ۹۹۰: ای دل نمی‌گفتم تورا با عشق خود بی ...184شمارهٔ ۹۹۱: ای عشق تو در جان من از بدو کُن 185شمارهٔ ۹۹۲: ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن 186شمارهٔ ۹۹۳: گر هیچ می‌توانی ما را حمایتی کن 187شمارهٔ ۹۹۴: با پای لطف نگارا به کوی ما گذری ک ...188شمارهٔ ۹۹۵: گر هیچ می‌توانی ای دل گزارشی کن 189شمارهٔ ۹۹۶: ای قامتِ تو قیامتِ من 190شمارهٔ ۹۹۷: آبِ‌روی خود ببردم در میانِ انجمن 191شمارهٔ ۹۹۸: کُنج خراباتِ عشق، جای من و گنجِ م ...192شمارهٔ ۹۹۹: هر شب از ایوان به کیوان بگذرد فری ...193شمارهٔ ۱۰۰۰: مرا جانانه‌ای باید که باشد غم گس ...194شمارهٔ ۱۰۰۱: ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در ...195شمارهٔ ۱۰۰۲: اگر دست واگیری از کارِ من 196شمارهٔ ۱۰۰۳: ای که ندانی که چیست حالِ من و یا ...197شمارهٔ ۱۰۰۴: حذر کن ز آهِ جهان‌گیرِ من 198شمارهٔ ۱۰۰۵: یا رب آزاد کن مرا از من 199شمارهٔ ۱۰۰۶: تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار ا ...200شمارهٔ ۱۰۰۷: الغیاث از هم‌نشینان خیال‌آمیزی م ...201شمارهٔ ۱۰۰۸: مرا که دوست تو باشی نترسم از دشم ...202شمارهٔ ۱۰۰۹: جانِ من و عقلِ من و هوشِ من 203شمارهٔ ۱۰۱۰: ای سرِ کویِ تو منزل گَهِ آسایشِ ...204شمارهٔ ۱۰۱۱: کس ندارد خبر از واقعه ی مشکل من 205شمارهٔ ۱۰۱۲: ماه من ای سرو سیم اندام من 206شمارهٔ ۱۰۱۳: باد صبا هر نفس تازه کند جان من 207شمارهٔ ۱۰۱۴: ای عشق تو از بدو کن در جان من 208شمارهٔ ۱۰۱۵: صحبت اهل دلی و جاه من و جان من 209شمارهٔ ۱۰۱۶: الغیاث ای دوستان از درد بی درمان ...210شمارهٔ ۱۰۱۷: گواه است بر درد پنهان من 211شمارهٔ ۱۰۱۸: اگر ز دوستی اوست خلق دشمن من 212شمارهٔ ۱۰۱۹: کو شیفته ای کجاست چون من 213شمارهٔ ۱۰۲۰: هر لحظه هدهدی ز سبا میرسد به من 214شمارهٔ ۱۰۲۱: گر به گوشت برسد درد من و زاری من 215شمارهٔ ۱۰۲۲: بیا و دیده ی پر خون ما بین 216شمارهٔ ۱۰۲۳: ای ز بهشت بی خبر رونق نو بهار بی ...217شمارهٔ ۱۰۲۴: گوشه چشم پر خمارش بین 218شمارهٔ ۱۰۲۵: مجنون در لیلی زد فرهاد در شیرین 219شمارهٔ ۱۰۲۶: ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیری ...220شمارهٔ ۱۰۲۷: چون کنم برگ شکیبایی ندارم بیش از ...221شمارهٔ ۱۰۲۸: ایّها الخمّار مخموریم و رنجور و ...222شمارهٔ ۱۰۲۹: دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین 223شمارهٔ ۱۰۳۰: عشق با هر کس که گردد هم نشین 224شمارهٔ ۱۰۳۱: خوش است آن دو چشمِ مخمور و خوش آ ...225شمارهٔ ۱۰۳۲: به جفا دست برآورد و کمر بست به ک ...226شمارهٔ ۱۰۳۳: گر بدانی که من از عشقِ که‌ام زار ...227شمارهٔ ۱۰۳۴: بی‌دوست این منم که به سر می‌برم ...228شمارهٔ ۱۰۳۵: ای که دلم ز دست شد جانِ شما که ه ...229شمارهٔ ۱۰۳۶: ای که از مکرِ عدو بر خویش می‌پیچ ...230شمارهٔ ۱۰۳۷: مستم از اقداحِ مالا مالِ تو 231شمارهٔ ۱۰۳۸: رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ ...232شمارهٔ ۱۰۳۹: کارم از دست بشد دستِ من و دامنِ ...233شمارهٔ ۱۰۴۰: بادِ صبا بر گرفت بویِ عرق چینِ ت ...234شمارهٔ ۱۰۴۱: باز مرا مست کرد بویِ عرق چینِ تو 235شمارهٔ ۱۰۴۲: دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ ...236شمارهٔ ۱۰۴۳: ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفا ...237شمارهٔ ۱۰۴۴: آخر ای دوست کجایی که چنانم بی‌تو 238شمارهٔ ۱۰۴۵: دریغ آن همه امّیدِ من به یاریِ ت ...239شمارهٔ ۱۰۴۶: ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ ...240شمارهٔ ۱۰۴۷: ماییم و نیم جان و جهانی و نیم‌جو 241شمارهٔ ۱۰۴۸: به دادخواه زِ دستِ تو می‌روم سوی ...242شمارهٔ ۱۰۴۹: ندانم آفتاب است آن اگر رو 243شمارهٔ ۱۰۵۰: ای چون قدت نخاسته در جوی‌بار سرو 244شمارهٔ ۱۰۵۱: بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو 245شمارهٔ ۱۰۵۲: گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو ب ...246شمارهٔ ۱۰۵۳: خوش است بر لبِ قلزم نشسته در باک ...247شمارهٔ ۱۰۵۴: بادِ بهار می وزد بادۀ خوش گوار ک ...248شمارهٔ ۱۰۵۵: برآوردند طوفان از جهان دیوان سلی ...249شمارهٔ ۱۰۵۶: من به جان آمده ام راه سویِ جانان ...250شمارهٔ ۱۰۵۷: آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو 251شمارهٔ ۱۰۵۸: آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشن ...252شمارهٔ ۱۰۵۹: ما می رویم و با تو نکرده وداعِ ر ...253شمارهٔ ۱۰۶۰: اگر در عالمِ غیبم دهی راه 254شمارهٔ ۱۰۶۱: کیست کآرد به من از دوست پیامی نا ...255شمارهٔ ۱۰۶۲: برفکن برقع از آن رویِ چو ماه 256شمارهٔ ۱۰۶۳: هر که را مهرِ تو در دل نبود بی ج ...257شمارهٔ ۱۰۶۴: مرا هاتفی داد ناگاه توبه 258شمارهٔ ۱۰۶۵: تا شود از پیش ماه پرده برانداخته 259شمارهٔ ۱۰۶۶: ای به دعوی خویشتن را مرد معنی سا ...260شمارهٔ ۱۰۶۷: ای مرا در آتش هجران سراپا سوخته 261شمارهٔ ۱۰۶۸: لبت چشمه و خضر گردش نشسته 262شمارهٔ ۱۰۶۹: این منم خود را چنین در دست غم بگ ...263شمارهٔ ۱۰۷۰: هستم ز جام عشقت مست و خراب گشته 264شمارهٔ ۱۰۷۱: این بار شد از دستم کار دل سرگشته 265شمارهٔ ۱۰۷۲: زلف تو چون چشم مست تاب گرفته 266شمارهٔ ۱۰۷۳: باز آمده ای سری در آشفته 267شمارهٔ ۱۰۷۴: نکرده از دو عالم دست کوته 268شمارهٔ ۱۰۷۵: ای نازنین بی موجبی در خون ما رفت ...269شمارهٔ ۱۰۷۶: در ده علی الصباح به دفعِ خمار با ...270شمارهٔ ۱۰۷۷: بر دوستی تو می خورم باده 271شمارهٔ ۱۰۷۸: ساقی میِ شوق ناک در ده 272شمارهٔ ۱۰۷۹: بر کوچه ی او خواهم یک بار گذر کر ...273شمارهٔ ۱۰۸۰: ای به دیدار تو جانم آرزومند آمده 274شمارهٔ ۱۰۸۱: دوش بازم قاصدی از حضرت یار آمده 275شمارهٔ ۱۰۸۲: یار می باید که باشد چست و چالاک ...276شمارهٔ ۱۰۸۳: ماییم و جانی بر دهان از جور هجرا ...277شمارهٔ ۱۰۸۴: مسیح اگر به نفس کرد مرده‌ای زنده 278شمارهٔ ۱۰۸۵: ای مرا هم چو دیده نادیده 279شمارهٔ ۱۰۸۶: ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده 280شمارهٔ ۱۰۸۷: یاد آن وفت که جانانة ما ترسیده 281شمارهٔ ۱۰۸۸: ای من به وفای تو رسیده 282شمارهٔ ۱۰۸۹: عجب سرّی‌ست مردان را درونِ سینه ...283شمارهٔ ۱۰۹۰: مگر وصال تو روزی شود دگرباره 284شمارهٔ ۱۰۹۱: به پای عشق درافتاده‌ام دگرباره 285شمارهٔ ۱۰۹۲: به دام عشق درآویختم دگرباره 286شمارهٔ ۱۰۹۳: از برت می‌روم به ناچاره 287شمارهٔ ۱۰۹۴: بیار از آن لبِ شیرین‌تر از شکر ب ...288شمارهٔ ۱۰۹۵: زین پیش اگر مجنون دیوانه بُد اکن ...289شمارهٔ ۱۰۹۶: ای رشک برده در باغ از عارض تو لا ...290شمارهٔ ۱۰۹۷: از نَفَس دوست شد مریمِ جان حامله 291شمارهٔ ۱۰۹۸: زهی از عنبر سارا نغوله 292شمارهٔ ۱۰۹۹: غلام ساقیِ خویشم که از شرابِ شبا ...293شمارهٔ ۱۱۰۰: گران‌جانی مکن یارا مشو در خوابِ ...294شمارهٔ ۱۱۰۱: مسلمانان دگرباره به کوی افتادم ا ...295شمارهٔ ۱۱۰۲: غریبا گر خبر داری ز خانه 296شمارهٔ ۱۱۰۳: تا قدم در ره مردان ننهی مردانه 297شمارهٔ ۱۱۰۴: میان من و دوست چون شد یگانه 298شمارهٔ ۱۱۰۵: منم آن زاهد دورِ زمانه 299شمارهٔ ۱۱۰۶: سگالی هست ما را در میانه 300شمارهٔ ۱۱۰۷: ای یار برون شو از میانه 301شمارهٔ ۱۱۰۸: تو مرا هم‌نفسِ دیرینه 302شمارهٔ ۱۱۰۹: خوشا آبِ انگور در آبگینه 303شمارهٔ ۱۱۱۰: دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندو ...304شمارهٔ ۱۱۱۱: هر کجا برفکند قامتِ جانان سایه 305شمارهٔ ۱۱۱۲: نگاه می‌کنم از هر چه آفرید خدای 306شمارهٔ ۱۱۱۳: ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیو ...307شمارهٔ ۱۱۱۴: که می‌برد خبر از من بدان جهان آر ...308شمارهٔ ۱۱۱۵: روی زیبا به تو گفتم که میارای می ...309شمارهٔ ۱۱۱۶: غم نخواهم خورد گر دنیا سرآید گو ...310شمارهٔ ۱۱۱۷: گر هیچ به کویِ ما کنی رای 311شمارهٔ ۱۱۱۸: به مزدِ جان خود بر من ببخشای 312شمارهٔ ۱۱۱۹: چیست آن پای‌بندِ دست گشای 313شمارهٔ ۱۱۲۰: دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای 314شمارهٔ ۱۱۲۱: گر نداری خبر از چشمه ی حیوان به ...315شمارهٔ ۱۱۲۲: ای یار بی‌وفا که ز ما برشکسته‌ای 316شمارهٔ ۱۱۲۳: در دل نشسته‌ای اگر از دیده رفته‌ ...317شمارهٔ ۱۱۲۴: رفتی و صیدِ خاطر احباب کردهای 318شمارهٔ ۱۱۲۵: تا در خرابه ی دلِ ما خانه کرده‌ا ...319شمارهٔ ۱۱۲۶: مردمان گویند از می توبه تا کی کر ...320شمارهٔ ۱۱۲۷: ای یار بی‌وفا که دل از ما بریده‌ ...321شمارهٔ ۱۱۲۸: اگر عنانِ عنایت به سوی ما تابی 322شمارهٔ ۱۱۲۹: بازم افتاد دلِ ممتحن اندر تابی 323شمارهٔ ۱۱۳۰: دوش من بودم و خورشیدی و خوش مهتا ...324شمارهٔ ۱۱۳۱: ای صورت خیالت در پیش من شرابی 325شمارهٔ ۱۱۳۲: ما را بده از کوثرِ خم‌خانه شرابی 326شمارهٔ ۱۱۳۳: اگر خواهی که خود را بازیابی 327شمارهٔ ۱۱۳۴: شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی 328شمارهٔ ۱۱۳۵: ما را ز دهانِ تو نباتی 329شمارهٔ ۱۱۳۶: هنوز امّید می‌دارم به عون‌الله م ...330شمارهٔ ۱۱۳۷: ز ما برشکستی و از ما بجستی 331شمارهٔ ۱۱۳۸: گر به مستی زدم اندر سر زلفت دستی 332شمارهٔ ۱۱۳۹: یک جام به من ده و برستی 333شمارهٔ ۱۱۴۰: گر مستی و گر هواپرستی 334شمارهٔ ۱۱۴۱: چه شب بود آن که از ما برشکستی 335شمارهٔ ۱۱۴۲: گر تو را با ما نه یاری با تو ما ...336شمارهٔ ۱۱۴۳: خلاف وفا نیست در دوستی 337شمارهٔ ۱۱۴۴: نگارا یاد می‌داری که با ما عهد پ ...338شمارهٔ ۱۱۴۵: دوش آمد و گفت اگر ز هستی 339شمارهٔ ۱۱۴۶: کاش باری عقل دست از کارِ ما وادا ...340شمارهٔ ۱۱۴۷: کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداش ...341شمارهٔ ۱۱۴۸: با ما به وفا یک قدم ای یار نرفتی 342شمارهٔ ۱۱۴۹: تا در جهان پدید بود سرو قامتی 343شمارهٔ ۱۱۵۰: اگر هرگز شبی خواهی به بالا کرد م ...344شمارهٔ ۱۱۵۱: ساقیا خیز و برافروز سبک مصباحی 345شمارهٔ ۱۱۵۲: نه قلزمم که به هم در شوم به هر ب ...346شمارهٔ ۱۱۵۳: چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی 347شمارهٔ ۱۱۵۴: مرا رمزی عجب نازل شد از تعالیم ِ ...348شمارهٔ ۱۱۵۵: مرا جز تو باری نباشد مرادی 349شمارهٔ ۱۱۵۶: برفتی و ما را به هجران سپردی 350شمارهٔ ۱۱۵۷: اگر به کلبه احزان ما گذر کردی 351شمارهٔ ۱۱۵۸: گر هیچ صبا به ما گذر کردی 352شمارهٔ ۱۱۵۹: برفتی و ما را فراموش کردی 353شمارهٔ ۱۱۶۰: عجب که رغبت دیدار دوستان کردی 354شمارهٔ ۱۱۶۱: یادِ آن وقت که با ما نظری می کرد ...355شمارهٔ ۱۱۶۲: هیچ یاری بود که برگردی 356شمارهٔ ۱۱۶۳: نه قبول کرده بودی که ز عهد برنگر ...357شمارهٔ ۱۱۶۴: ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مرد ...358شمارهٔ ۱۱۶۵: ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی 359شمارهٔ ۱۱۶۶: دوش آمدی و خرمن ما آتشی زدی 360شمارهٔ ۱۱۶۷: چه شورست این که در عالم فکندی 361شمارهٔ ۱۱۶۸: نمازِ شام رسید ای بتِ سمرقندی 362شمارهٔ ۱۱۶۹: رسید جان به دهانم ز آرزومندی 363شمارهٔ ۱۱۷۰: رسید جان به لبم از بس آرزومندی 364شمارهٔ ۱۱۷۱: گسسته‌ای و نخواهی که باز پیوندی 365شمارهٔ ۱۱۷۲: مرحبا مرحبا کجا بودی 366شمارهٔ ۱۱۷۳: درآ اهلا و سهلا مرحبا کویی کجا ب ...367شمارهٔ ۱۱۷۴: اگر زمام ارادت به دست ما بودی 368شمارهٔ ۱۱۷۵: دریغا گر شبی روزی تو را پروای ما ...369شمارهٔ ۱۱۷۶: اگر هیچ آن پری رخ را دمی پروای م ...370شمارهٔ ۱۱۷۷: گر آتشی چو من در میان جان بودی 371شمارهٔ ۱۱۷۸: مرا گر همّتی مردانه بودی 372شمارهٔ ۱۱۷۹: یاد باد آن که مرا با تو قراری بو ...373شمارهٔ ۱۱۸۰: گر هیچ شریف‌تر ز می بودی 374شمارهٔ ۱۱۸۱: دو سه روز است که دیدار به ما ننم ...375شمارهٔ ۱۱۸۲: وفا نکردی و از دوستی بگردیدی 376شمارهٔ ۱۱۸۳: وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی 377شمارهٔ ۱۱۸۴: دریغا مهر و پیوندت که بگسستی و ب ...378شمارهٔ ۱۱۸۵: باز جهان تازه کرد قدرتِ باری 379شمارهٔ ۱۱۸۶: آخر ای دوست به من به من باز نظر ...380شمارهٔ ۱۱۸۷: خلافِ عهد روا نیست در وفاداری 381شمارهٔ ۱۱۸۸: خلافِ عهد مکن گر سرِ وفاداری 382شمارهٔ ۱۱۸۹: توقّع است که گوشی به حالِ ما دار ...383شمارهٔ ۱۱۹۰: مرا به چاشنیی جانبی مگر داری 384شمارهٔ ۱۱۹۱: نه مهربانی و نه شفقت و نه دل دار ...385شمارهٔ ۱۱۹۲: ختنی جمالی ای جام حبشی چه نام دا ...386شمارهٔ ۱۱۹۳: بتا بر سرو می گویند خورشید روان ...387شمارهٔ ۱۱۹۴: دلبرا با ما سر پیوند داری یا ندا ...388شمارهٔ ۱۱۹۵: من نه آنم به حقیقت که تو می پندا ...389شمارهٔ ۱۱۹۶: گر تو در این بیابان برگ سفر ندار ...390شمارهٔ ۱۱۹۷: گر سر و برگ بلای عشق نداری 391شمارهٔ ۱۱۹۸: به بالینم فراز آمد میان خواب و ب ...392شمارهٔ ۱۱۹۹: بامن ای یار ندانم سر یاری داری 393شمارهٔ ۱۲۰۰: بی می منشین اگر دلی داری 394شمارهٔ ۱۲۰۱: نمی‌دانم چه بد کردم که نیکم زار ...395شمارهٔ ۱۲۰۲: می‌روی می‌دهدت دل که مرا بگذاری 396شمارهٔ ۱۲۰۳: مرای ای یار ضایع می‌گذاری 397شمارهٔ ۱۲۰۴: دوش آمد و گفت در چه کاری 398شمارهٔ ۱۲۰۵: خوش ایّامی و خرّم روزگاری 399شمارهٔ ۱۲۰۶: دل ببرد از من بتی زیبا نگاری 400شمارهٔ ۱۲۰۷: نیک‌بخت است که دارد چو تو یاری و ...401شمارهٔ ۱۲۰۸: باز دلم صید کرد طرفه نگاری 402شمارهٔ ۱۲۰۹: مرا گر یار خواهد گفت رو بر بند ز ...403شمارهٔ ۱۲۱۰: یار مرا وعده داد بوس و کناری 404شمارهٔ ۱۲۱۱: آرزو می کندم با تو شبی بوس و کنا ...405شمارهٔ ۱۲۱۲: مپسند یارا ما را به خواری 406شمارهٔ ۱۲۱۳: دگر بار از نسیم نو بهاری 407شمارهٔ ۱۲۱۴: بیا یارا که آمد وقتِ یاری 408شمارهٔ ۱۲۱۵: مگسل نگارا پیوندِ یاری 409شمارهٔ ۱۲۱۶: گر طاقت ما داری در مستی و هشیاری 410شمارهٔ ۱۲۱۷: ترا خود نیست راه و رسمِ یاری 411شمارهٔ ۱۲۱۸: چرا سر به پیوندِ ما در نیاری 412شمارهٔ ۱۲۱۹: باز دل دادم به دستِ دل بری 413شمارهٔ ۱۲۲۰: گرت بخت یارست فرمان بری 414شمارهٔ ۱۲۲۱: ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می ب ...415شمارهٔ ۱۲۲۲: بس در جفا مکوش که از حد بمی بری 416شمارهٔ ۱۲۲۳: یا رب آن ماه است یا خورشید یا بُ ...417شمارهٔ ۱۲۲۴: بگذر ای باد بر اطرافِ قهستان سحر ...418شمارهٔ ۱۲۲۵: گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری 419شمارهٔ ۱۲۲۶: هیچت افتد که به ما بر گذری 420شمارهٔ ۱۲۲۷: اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری 421شمارهٔ ۱۲۲۸: سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری 422شمارهٔ ۱۲۲۹: گر مرا نیست به کویِ تو مجالِ گذر ...423شمارهٔ ۱۲۳۰: جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری 424شمارهٔ ۱۲۳۱: عشق را ختم است بر عالم سری 425شمارهٔ ۱۲۳۲: چرا به جانبِ یاران نمی‌کند نظری 426شمارهٔ ۱۲۳۳: ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاو ...427شمارهٔ ۱۲۳۴: بیش ازینم نشود از تو میسّر به صب ...428شمارهٔ ۱۲۳۵: ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجور ...429شمارهٔ ۱۲۳۶: خوش است دردِ جدایی و داغِ مهجوری 430شمارهٔ ۱۲۳۷: ای پیرِ سال‌خورده غمِ خود نمی‌خو ...431شمارهٔ ۱۲۳۸: گر ز شیرین‌لبی کنم شوری 432شمارهٔ ۱۲۳۹: بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری 433شمارهٔ ۱۲۴۰: به ناموس آتش اندر زن بیار آن آبِ ...434شمارهٔ ۱۲۴۱: موحّدوار کن در عشق سیری 435شمارهٔ ۱۲۴۲: تا نیستی خود را از راه برنگیری 436شمارهٔ ۱۲۴۳: بر ما به گناهی که نکردیم نگیری 437شمارهٔ ۱۲۴۴: مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست ...438شمارهٔ ۱۲۴۵: چه دلبری که به دل داریی نپردازی 439 شمارهٔ ۱۲۴۶: گر چه مشغولی و با بنده نمی پردا ...440شمارهٔ ۱۲۴۷: همای وارم اگر سایه بر سر اندازی 441شمارهٔ ۱۲۴۸: زبان دراو مکش ای بی بصر به دست د ...442شمارهٔ ۱۲۴۹: گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسا ...443شمارهٔ ۱۲۵۰: شبی گر اتّفاق افتد که با ما خلوت ...444شمارهٔ ۱۲۵۱: چه باشد اربه ملاقات چاره‌ای سازی 445شمارهٔ ۱۲۵۲: به حال من چه شود گر نظر کنی روزی 446شمارهٔ ۱۲۵۳: خوشا که موسمِ گل بامداد برخیزی 447شمارهٔ ۱۲۵۴: اگر چه سوخته‌ام در بلای عشق بسی 448شمارهٔ ۱۲۵۵: به اعتقاد نزاری عزیزتر به بسی 449شمارهٔ ۱۲۵۶: حرام بر من اگر بی تو می زنم نفسی 450شمارهٔ ۱۲۵۷: بمیرو تا نبود هم نفس مزن نفسی 451شمارهٔ ۱۲۵۸: گر یاد روزگار فراغت کند کسی 452شمارهٔ ۱۲۵۹: کس ندارم که پیامی برد از من به ک ...453شمارهٔ ۱۲۶۰: گر ز مردان صاحب درد باشی 454شمارهٔ ۱۲۶۱: مرا تا جان و دل باشد به جای جان ...455شمارهٔ ۱۲۶۲: ترا با خویش کاری نیست تا با خویش ...456شمارهٔ ۱۲۶۳: گر به فرمانِ من سوخته خرمن باشی 457شمارهٔ ۱۲۶۴: به دست بی خبران چیست هیچ سرزنشی 458شمارهٔ ۱۲۶۵: برخیز نگارا و برافروز چراغی 459شمارهٔ ۱۲۶۶: دلا یک رنگ شو با ما مپوش از زرق ...460شمارهٔ ۱۲۶۷: کُشتی ز بس انتظار تا کی 461شمارهٔ ۱۲۶۸: فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی 462شمارهٔ ۱۲۶۹: ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا ب ...463شمارهٔ ۱۲۷۰: سوختم در زمهریر از تشنگی 464شمارهٔ ۱۲۷۱: مرا با دوست می افتد به هر وقتی و ...465شمارهٔ ۱۲۷۲: شدستم ناگهان در وجد و حالی 466شمارهٔ ۱۲۷۳: عشق آمد و کرد خانه خالی 467شمارهٔ ۱۲۷۴: ما را نبود قاعده ی جنگ و جدالی 468شمارهٔ ۱۲۷۵: نه وقتی با منت بودی وصالی 469شمارهٔ ۱۲۷۶: خوب آفریدی ز ین سان جمالی 470شمارهٔ ۱۲۷۷: غمزه ی مست صنم بابلی 471شمارهٔ ۱۲۷۸: بر آن سری که دل مستمند ما بخلی 472شمارهٔ ۱۲۷۹: فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی 473شمارهٔ ۱۲۸۰: ای در بیابان غمت سرگشته هر جایی ...474شمارهٔ ۱۲۸۱: دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی 475شمارهٔ ۱۲۸۲: آخر منم و لبی و جامی 476شمارهٔ ۱۲۸۳: حرام است ار دلی داری حیاتی بی دل ...477شمارهٔ ۱۲۸۴: می حرام است خاصه بر عامی 478شمارهٔ ۱۲۸۵: هر چه در پیشانیم آویخت می 479شمارهٔ ۱۲۸۶: یاد آن شب ها که در خلوت به روز آ ...480شمارهٔ ۱۲۸۷: من تشنه ترم ساقی حالی به من آور ...481شمارهٔ ۱۲۸۸: گر نه به دست نفس بهیمی اسیرمی 482شمارهٔ ۱۲۸۹: آوازه درافتاد که باز آمدم از می 483شمارهٔ ۱۲۹۰: گفت به من محتسب که توبه کن از می 484شمارهٔ ۱۲۹۱: دروغ است کی کرده ام توبه از می 485شمارهٔ ۱۲۹۲: خوش بود به صبح دم زمزمه ی خروسِ ...486شمارهٔ ۱۲۹۳: خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می 487شمارهٔ ۱۲۹۴: خوش نیست بر طلیعه ی انوارِ بام م ...488شمارهٔ ۱۲۹۵: ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می 489شمارهٔ ۱۲۹۶: خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می 490شمارهٔ ۱۲۹۷: زاهد اگر نمی خورد اندر سه ماه می 491شمارهٔ ۱۲۹۸: دگر باره کردم اعادت به می 492شمارهٔ ۱۲۹۹: هر که را دادند از آن خمخانه می 493شمارهٔ ۱۳۰۰: مهر ماه آمد بیار ای ماهِ مهرافزا ...494شمارهٔ ۱۳۰۱: گر به من می آورد باد از عرق چینش ...495شمارهٔ ۱۳۰۲: ساقیا می بیار حالی می 496شمارهٔ ۱۳۰۳: می بیار ای غلام حالی می 497شمارهٔ ۱۳۰۴: الله الله بده بده می می 498شمارهٔ ۱۳۰۵: بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ ...499شمارهٔ ۱۳۰۶: مرا با تو ای یار سری‌ست جانی 500شمارهٔ ۱۳۰۷: وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی 501شمارهٔ ۱۳۰۸: دلا گر قدرِ این دولت بدانی 502شمارهٔ ۱۳۰۹: مرا چه واقعه افتاد گر نمی‌دانی 503شمارهٔ ۱۳۱۰: اگرت معیشتی هست و کفافِ کامرانی 504شمارهٔ ۱۳۱۱: چو تازه کرد جهان نوبهار و رفت خز ...505شمارهٔ ۱۳۱۲: وداع کردم و رفتم به صد پریشانی 506شمارهٔ ۱۳۱۳: بیا ای مرا خوش تر از زندگانی 507شمارهٔ ۱۳۱۴: من بعد ازین چه گونه کنم بی تو زن ...508شمارهٔ ۱۳۱۵: قندست ندانم دهن تنگ فلانی 509شمارهٔ ۱۳۱۶: ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسما ...510شمارهٔ ۱۳۱۷: هَلاک می‌کندم غصه ی پشیمانی 511شمارهٔ ۱۳۱۸: جان برای تو که هم جانی و هم جانا ...512شمارهٔ ۱۳۱۹: به قاین بگذر ای باد ار توانی 513شمارهٔ ۱۳۲۰: مردم ز عشق رویت رحمی کن ار توانی 514شمارهٔ ۱۳۲۱: پیری‌ست مرا چو نو جوانی 515شمارهٔ ۱۳۲۲: گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی 516شمارهٔ ۱۳۲۳: گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی 517شمارهٔ ۱۳۲۴: اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی 518شمارهٔ ۱۳۲۵: دوزخِ دنیاست تاویلِ فراقِ آن جها ...519شمارهٔ ۱۳۲۶: باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی 520شمارهٔ ۱۳۲۷: با تو رازی‌ست مرا از دگران پنهان ...521شمارهٔ ۱۳۲۸: مست و شوریده چنانم که ز بی خویشت ...522شمارهٔ ۱۳۲۹: باور نمی‌کنم که تو پیمان بنشکنی 523شمارهٔ ۱۳۳۰: می‌بری از منِ مسکین دل و بر می‌ش ...524شمارهٔ ۱۳۳۱: به یک غمزه شهری پریشان کنی 525شمارهٔ ۱۳۳۲: شنیده ام که تو با دوستان وفا نکن ...526شمارهٔ ۱۳۳۳: به بوسه ای چه شود گر مضایقت نکنی 527شمارهٔ ۱۳۳۴: به دل زمن بحلی گر به جان طمع نکن ...528شمارهٔ ۱۳۳۵: دل میبری به غارت و شلتاق می کنی 529شمارهٔ ۱۳۳۶: زان خوشه نغوله که آونگ می کنی 530شمارهٔ ۱۳۳۷: دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی 531شمارهٔ ۱۳۳۸: بر آواز چنگ و رباب و دف و نی 532شمارهٔ ۱۳۳۹: به جان نزدیکِ جانانم مسافت گرچه ...533شمارهٔ ۱۳۴۰: ای گر درآید از درم سرمست یار قای ...534شمارهٔ ۱۳۴۱: ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی 535شمارهٔ ۱۳۴۲: تا به کی عجب و شرک و خود بینی 536شمارهٔ ۱۳۴۳: به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی 537شمارهٔ ۱۳۴۴: ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان ...538شمارهٔ ۱۳۴۵: ای بی تو دلِ مرا قراری نی 539شمارهٔ ۱۳۴۶: مرا تا دلی هست جانم تویی 540شمارهٔ ۱۳۴۷: مرا چیزهایی نمودند روی 541شمارهٔ ۱۳۴۸: من آن نی ام که نی ام با تو یک دل ...542شمارهٔ ۱۳۴۹: دل برا هر چ از برِ ما می روی 543شمارهٔ ۱۳۵۰: در دل نشسته ای اگر از دیده می رو ...544شمارهٔ ۱۳۵۱: روی مخوانش که می چکد عرق از وی 545شمارهٔ ۱۳۵۲: ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی 546شمارهٔ ۱۳۵۳: صنوبر قامتی دیدم به راهی 547شمارهٔ ۱۳۵۴: چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگ ...548شمارهٔ ۱۳۵۵: نظرمان تازه می کن هر پگاهی 549شمارهٔ ۱۳۵۶: بر من بگذشت دی پگاهی 550شمارهٔ ۱۳۵۷: چندان بنالم هر صبحگاهی 551شمارهٔ ۱۳۵۸: پیام داد به من هاتف سحرگاهی 552شمارهٔ ۱۳۵۹: هرگز نکنی به ما نگاهی 553شمارهٔ ۱۳۶۰: بتی در خیمه ی دیدم چو ماهی 554شمارهٔ ۱۳۶۱: عشق است نه هر چنان که خواهی 555شمارهٔ ۱۳۶۲: من ز می کی توبه کردم این چه بهتا ...556شمارهٔ ۱۳۶۳: دریغ عمر که بی‌هوده صرف شد هی هی 557شمارهٔ ۱۳۶۴: عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبای ...558شمارهٔ ۱۳۶۵: به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی 559شمارهٔ ۱۳۶۶: نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی 560شمارهٔ ۱۳۶۷: نه قرار داده بودی که شبی به خلوت ...561شمارهٔ ۱۳۶۸: دلم را دیده‌ام روز جایی و عجب جا ...562شمارهٔ ۱۳۶۹: ندارم محرمِ رازی که پیغامی برد ج ...563شمارهٔ ۱۳۷۰: نوشته یافتم رمزی به خطِّ خوب بر ...564شمارهٔ ۱۳۷۱: خاطرم باز به جایی شد و مشکل جایی 565شمارهٔ ۱۳۷۲: محرمی کو که پیامی برد از من جایی 566شمارهٔ ۱۳۷۳: صبا گر توانی گذر کن به جایی 567شمارهٔ ۱۳۷۴: فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ ج ...568شمارهٔ ۱۳۷۵: شبِ وصال نبردم گمانِ روز جدایی 569شمارهٔ ۱۳۷۶: در سر از وصلِ تو هر طایفه را سود ...570شمارهٔ ۱۳۷۷: ما از غم تو شدیم سودایی 571شمارهٔ ۱۳۷۸: برفت و برد دل و دینم آن بخارایی 572شمارهٔ ۱۳۷۹: گر امشب هم چو دوش از در درآیی 573شمارهٔ ۱۳۸۰: بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآی ...574شمارهٔ ۱۳۸۱: هنوزم می دهد زحمت میان سرو بالای ...575شمارهٔ ۱۳۸۲: مرا ناگاه پیش آمد بلایی 576شمارهٔ ۱۳۸۳: ای یار اگر تو یار مایی 577شمارهٔ ۱۳۸۴: اگر به گوشه چشم التفات فرمایی 578شمارهٔ ۱۳۸۵: امید هست که روزی جمال بنمایی 579شمارهٔ ۱۳۸۶: وقت نیامد که روی باز نمایی 580شمارهٔ ۱۳۸۷: دریغا روزگارِ عیش و ایامِ برنایی 581شمارهٔ ۱۳۸۸: ندارم در همه شهر آشنایی 582شمارهٔ ۱۳۸۹: ای در محیط کرده دعوی آشنایی 583شمارهٔ ۱۳۹۰: ای چشم مرا تو روشنایی 584شمارهٔ ۱۳۹۱: در باغ چنین سروی کی خاست به رعنا ...585شمارهٔ ۱۳۹۲: برفتم از برت ای دیده را چو بینای ...586شمارهٔ ۱۳۹۳: آمدم باز دلی مضطرب از دروایی 587شمارهٔ ۱۳۹۴: نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی 588شمارهٔ ۱۳۹۵: ای مونس روزگار تنهایی 589شمارهٔ ۱۳۹۶: شب مفارقت و روز هجر و تنهایی 590شمارهٔ ۱۳۹۷: ز بی یاری و بی کاری و بی خوابی و ...591شمارهٔ ۱۳۹۸: خون شد دل مجروحم در گوشه ی تنهای ...592شمارهٔ ۱۳۹۹: ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی 593شمارهٔ ۱۴۰۰: خوش است عالم آزادگی و خوش خویی 594شمارهٔ ۱۴۰۱: اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی 595شمارهٔ ۱۴۰۲: بر سر راهِ توام روز و شب آخر کوی ...596شمارهٔ ۱۴۰۳: ساقیِ مجلسِ صفا چاره ی ما به چار ...597شمارهٔ ۱۴۰۴: هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ا ...598شمارهٔ ۱۴۰۵: آخر ای شمعِ روان پروانه ای 599شمارهٔ ۱۴۰۶: دیده ای در عشق چون مجنون دگر دیو ...600شمارهٔ ۱۴۰۷: کیست پیرِ عاقلان در کویِ تو دیوا ...601شمارهٔ ۱۴۰۸: ساقی ز بامداد بیاور قنینه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ