به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عشق اگر باز گرفتی ز گریبانم چنگ
خونِ دل برمژه از دیده نبودی آونگ
رنگ پوشیدم و هم رنگ نمی شد با من
هم بینداختمش نه منم اکنون و نه رنگ
تا دل و دیده نخواهند و نبینند به کس
کلبۀ کنج گرفتم ز فضایِ دلِ تنگ
خود نه من بودم و نه دیده و نه دل بر کار
عشق در خانه و من با دل و با دیده به جنگ
مردمان وعظ مگویید و ملامت مکنید
که محال است برون بردن ازین آینه زنگ
من خود از بحرِ ملامت به کناری برسم
که به دم در نتوانند کشیدم چو نهنگ
برو ای عاجز و در گوشۀ مسجد بنشین
که رهِ کویِ خرابات صراط است و تو لنگ
زاهدان گوشه نشینی به ضرورت کردند
تا نگویی به خرابات نکردند آهنگ
پیشِ محراب نشینند که نامحرم را
ره نباشد که درآید ز پسِ پردۀ چنگ
پردۀ ما مدر ای عاقل و تشنیع مزن
تو برو شیشۀ خود نیک نگه دار ز سنگ
تا کسی را به نزاری چه توقّع باشد
که نه اندیشۀ نامش بود و نه غمِ ننگ
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.