به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیغزلیاتشمارهٔ ۷۰۳: مشتری و زهره در عین قران بوده ست دوش

2320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مشتری و زهره در عین قران بوده ست دوش

بوسه و می تا سحر با هم روان بوده‌ست دوش

طالع سعد از از وبال آمد برون گویی که باز

در معارج با سعادت هم عنان بوده‌ست دوش

عارض خوبش که همچون صبح روشن آفتاب

در شب تاریک زلفینش نهان بودست دوش

بی غبار ابر تاریکِ رقیب تیره روی

تا سحر خورشید مجلس در میان بوده‌ست دوش

از لب جام لبالب قوّتِ دل تا به روز

وز لب ساقی پیاپی قوت جان بوده‌ست دوش

عاشق و معشوق مست و کرده در آغوش دست

آب و آتش ممتزج در یک مکان بوده‌ست دوش

از عرق چینش نسیمی با صبا همراه شد

باد ازین جا در چمن عنبر فشان بوده‌ست دوش

غنچه دلتنگ از رشک صبا زد قرطه چاک

بلبل بیچاره در تشویش از آن بوده‌ست دوش

خضر چون بودست بر سر چشمه‌ء آب حیات

بر لب کوثر نزاری همچنان بوده‌ست دوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۳: مشتری و زهره در عین قران بوده ست ...2شمارهٔ ۷۰۴: پیر خرابات به من گفت دوش 3شمارهٔ ۷۰۵: کمند است آنکه افکنده‌ست بر دوش 4شمارهٔ ۷۰۶: با شمع درآمد از درم دوش 5شمارهٔ ۷۰۷: آمد بر من نگار من دوش 6شمارهٔ ۷۰۸: ای لبت عقلم به غارت داده دوش 7شمارهٔ ۷۰۹: سرمست درآمد ز درم نیمه شبی دوش 8شمارهٔ ۷۱۰: ای دل از گردش ایام مخالف مخروش 9شمارهٔ ۷۱۱: نگارا پری زاده ای یا سروش 10شمارهٔ ۷۱۲: به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش 11شمارهٔ ۷۱۳: بیا جانا جهان بر من بمفروش 12شمارهٔ ۷۱۴: بهشت است خمخانه می فروش 13شمارهٔ ۷۱۵: آن موی بریده بر بنا گوش 14شمارهٔ ۷۱۶: ای زلف تو تکیه کرده بر گوش 15شمارهٔ ۷۱۷: تا صبح قیامت نشود ذوق فراموش 16شمارهٔ ۷۱۸: درد عشق است ای ملامت گر خموش 17شمارهٔ ۷۱۹: خوش عالم عاقلان مدهوش 18شمارهٔ ۷۲۰: دگر باره اگر بینم جمال عالم آرایش 19شمارهٔ ۷۲۱: می در ده و دردِسر مده بیش 20شمارهٔ ۷۲۲: همه را شادی و مارا غم جانانه خویش 21شمارهٔ ۷۲۳: منم و گوشه تنهایی و بی یاری خویش 22شمارهٔ ۷۲۴: مردانه وار بر گذر از آرزوی خویش 23شمارهٔ ۷۲۵: بیا که فصل ربیع است و وقت عیش و ن ...24شمارهٔ ۷۲۶: با دل در احتسابم و با دیده در نزا ...25شمارهٔ ۷۲۷: بیا که می کند از مشرق آفتاب طلوع 26شمارهٔ ۷۲۸: خروس بانگ برآورد و صبح کرد طلوع 27شمارهٔ ۷۲۹: بوی بهشت می دمد از جویبار باغ 28شمارهٔ ۷۳۰: برخیز تا کنیم صبوحی هوای باغ 29شمارهٔ ۷۳۱: دلی می خواهم از هر کار فارغ 30شمارهٔ ۷۳۲: مدعیان می نهند پای برون از گزاف 31شمارهٔ ۷۳۳: بوی بهار می دهد باد صبا ز هر طرف 32شمارهٔ ۷۳۴: دوستان آه از فراق آه از فراق 33شمارهٔ ۷۳۵: به جفت چشم تو در جهان و ابرو طاق 34شمارهٔ ۷۳۶: صراحی می زند بانگ اناالحق 35شمارهٔ ۷۳۷: گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق 36شمارهٔ ۷۳۸: هر که نباشد چو من پس رو ارباب عشق 37شمارهٔ ۷۳۹: ای پسر ار بگذری سوی خرابات عشق 38شمارهٔ ۷۴۰: دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق 39شمارهٔ ۷۴۰: دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق 40شمارهٔ ۷۴۱: دوش مرا پیش کرد قافله سالارِعشق 41شمارهٔ ۷۴۲: مستیم از مبادیِ فطرت ز جامِ عشق 42شمارهٔ ۷۴۳: ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق 43شمارهٔ ۷۴۴: زلالِ خضر و شبِ خلوت و حریفِ مواف ...44شمارهٔ ۷۴۵: رفیقی هم دم و یاری موافق 45شمارهٔ ۷۴۶: ما بینِ حقّ و باطل ضدّیتیست مطلق 46شمارهٔ ۷۴۷: خنبِ من کوثرست و راحِ رحیق 47شمارهٔ ۷۴۸: اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق 48شمارهٔ ۷۴۹: بر ما گر اعتراض کند مدّعی چه باک 49شمارهٔ ۷۵۰: فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک 50شمارهٔ ۷۵۱: عشق است فراخ و سینه یی تنگ 51شمارهٔ ۷۵۲: مرا مکابره کشته ست بی خصومت و جنگ 52شمارهٔ ۷۵۳: عشق اگر باز گرفتی ز گریبانم چنگ 53شمارهٔ ۷۵۴: تو ملامت مکن ای مدّعی اینک سر و س ...54شمارهٔ ۷۵۵: آشکارا شد همه رازم دریغا نام و نن ...55شمارهٔ ۷۵۶: گذشت عمرِ گرامی در انتظارِ وصال 56شمارهٔ ۷۵۷: نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو روی ...57شمارهٔ ۷۵۸: گر برون آیی و برقع بگشایی ز جمال 58شمارهٔ ۷۵۹: صخره ای بر راهِ ما بود از خیال 59شمارهٔ ۷۶۰: کجا شدی که فراتر نمی شوی ز مقابل 60شمارهٔ ۷۶۱: صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل 61شمارهٔ ۷۶۲: تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بد ...62شمارهٔ ۷۶۳: عشق آمد و برفت قرار و ثباتِ دل 63شمارهٔ ۷۶۴: چند خواهم سوخت آه از دردِ دل 64شمارهٔ ۷۶۵: ای دیده را به دیدنِ رویت قرارِ دل 65شمارهٔ ۷۶۶: هیهات اگر به دستِ من استی زمامِ د ...66شمارهٔ ۷۶۷: پیرانه سر ز دست بدادم عنانِ دل 67شمارهٔ ۷۶۸: دوست می دارم به جانش در میانِ جان ...68شمارهٔ ۷۶۹: ای دل آخر نشدی سیر ز محنت ای دل 69شمارهٔ ۷۷۰: با تو پیوندست ما را از ازل 70شمارهٔ ۷۷۱: بیا دل ز دنیایِ دون بر گسل 71شمارهٔ ۷۷۲: سرِ پیوند ندارد صنمِ مهر گسل 72شمارهٔ ۷۷۳: به جز ملامتم از دل نمی شود حاصل 73شمارهٔ ۷۷۴: ای دل از عمرِ گرانمایه چه داری حا ...74شمارهٔ ۷۷۵: نیسان فکند باز عرق بر عذارِگل 75شمارهٔ ۷۷۶: گیتی بهشت وار شد از روزگارِ گل 76شمارهٔ ۷۷۷: رونق گرفت کارِ من از روزگارِ گل 77شمارهٔ ۷۷۸: باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل 78شمارهٔ ۷۷۹: کرد آشکار بادِ بهاری نهانِ گل 79شمارهٔ ۷۸۰: از تُتُق آمد برون خاتونِ گل 80شمارهٔ ۷۸۱: اگر دورم از تو به آب و به گِل 81شمارهٔ ۷۸۲: بلبل ز شاخِ سرو چو بر زد نوایِ گل 82شمارهٔ ۷۸۳: مرا چو مست روان کرده بوده اند از ...83شمارهٔ ۷۸۴: دستِ من و دامنِ آلِ رسول 84شمارهٔ ۷۸۵: نگسلم از دوست امیدِ وصول 85شمارهٔ ۷۸۶: ای دلِ شوریده سرِ بُل فضول 86شمارهٔ ۷۸۷: نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول 87شمارهٔ ۷۸۸: بر بویِ وفایی که ندیدم ز تو نا اه ...88شمارهٔ ۷۸۹: ز راهِ لطف درین کلبۀ خراب خرام 89شمارهٔ ۷۹۰: هزار شکر که برگشتم از سفر به مقام 90شمارهٔ ۷۹۱: ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام 91شمارهٔ ۷۹۲: تنها نی ام اگرچه که تنها نشسته ام 92شمارهٔ ۷۹۳: در خیال آبادِ خود بنشسته ام 93شمارهٔ ۷۹۴: ز وصلِ تو نفسی بهره بر نداشته ام 94شمارهٔ ۷۹۵: دوستان در کارِ خود حیران و مشکل م ...95شمارهٔ ۷۹۶: تا فراقت دیده ام خون می چکاند دید ...96شمارهٔ ۷۹۷: جان در سرِ دل باختم تا عاشقِ جانا ...97شمارهٔ ۷۹۸: دلِ گم کرده را چندان که می جویم ن ...98شمارهٔ ۷۹۹: بیا کز تو نمی باشد شکیبم 99شمارهٔ ۸۰۰: گر یک نفس از تو می شکیبم 100شمارهٔ ۸۰۱: کوزه بر دوشِ راهب دیرم 101شمارهٔ ۸۰۲: چو بر یادِ لبش در مسکراتم 102شمارهٔ ۸۰۳: دردا کز اشتیاقِ تو جانا بسوختم 103شمارهٔ ۸۰۴: نمی شود به حیل با تو در کمر دستم 104شمارهٔ ۸۰۵: یک امشبی که به خدمت به باده بنشست ...105شمارهٔ ۸۰۶: بیار باده به من ده که توبه بشکستم 106شمارهٔ ۸۰۷: آوازه در افتاد که من توبه شکستم 107شمارهٔ ۸۰۸: دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم 108شمارهٔ ۸۰۹: ازین ورطه بیرون شوی نیستم 109شمارهٔ ۸۱۰: دوش بس خوش روزگاری داشتم 110شمارهٔ ۸۱۱: دردا که سی ز عمر به غفلت گذاشتم 111شمارهٔ ۸۱۲: شبِ وداع که جانانه را کنار گرفتم 112شمارهٔ ۸۱۳: ترا نادیده مهرت بر گرفتم 113شمارهٔ ۸۱۴: ندارم کار با افلاک وانجم 114شمارهٔ ۸۱۵: تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم 115شمارهٔ ۸۱۶: دگر باره پیرانه سر درفتادم 116شمارهٔ ۸۱۷: دریغ کز نظرِ دوستان بیفتادم 117شمارهٔ ۸۱۸: چنان به رویِ تو هر بامداد دل شادم 118شمارهٔ ۸۱۹: به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم 119شمارهٔ ۸۲۰: یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یاد ...120شمارهٔ ۸۲۱: آن شب که وداعِ یار کردم 121شمارهٔ ۸۲۲: بگذاشتمت جانا ناکام و سفر کردم 122شمارهٔ ۸۲۳: شبِ فراق که بی رغبتی سفر کردم 123شمارهٔ ۸۲۴: ز می توبه کردم ز مستی نکردم 124شمارهٔ ۸۲۵: شبانِ تا به سحر گردِ شهر می گردم 125شمارهٔ ۸۲۶: منم که قبلۀ جان با جمالت آوردم 126شمارهٔ ۸۲۷: چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم 127شمارهٔ ۸۲۸: مرا که از تو میسّر نمی شود یک دم 128شمارهٔ ۸۲۹: شبانه دوش که تنها به کنج خود بودم 129شمارهٔ ۸۳۰: من همان مستم و شوریده کز اوّل بود ...130شمارهٔ ۸۳۱: یک شبی تا روز با تو خلوتی می باید ...131شمارهٔ ۸۳۲: باز رسیدم جمالِ دوست بدیدم 132شمارهٔ ۸۳۳: هزار شکر که خود را امیدوار بدیدم 133شمارهٔ ۸۳۴: اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم 134شمارهٔ ۸۳۵: چه سودا راه زد دوشم همانا از جنون ...135شمارهٔ ۸۳۶: روزها شد که برفتی و به خدمت نرسید ...136شمارهٔ ۸۳۷: ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشید ...137شمارهٔ ۸۳۸: اگر وصال میسّر شود دگر بارم 138شمارهٔ ۸۳۹: اگر دولت بود روزی به قوهستان دگر ...139شمارهٔ ۸۴۰: بی تو خونابه به رخساره فرو می بار ...140شمارهٔ ۸۴۱: ترا به جان و دل از جان و دل وفادا ...141شمارهٔ ۸۴۲: ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم 142شمارهٔ ۸۴۳: چرا چنین شب و روز انتظار می دارم 143شمارهٔ ۸۴۴: در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم 144شمارهٔ ۸۴۵: شب ها همه شب در انتظارم 145شمارهٔ ۸۴۶: که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم 146شمارهٔ ۸۴۷: آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم 147شمارهٔ ۸۴۸: گر بنویسم که چون بی تو به سر می ب ...148شمارهٔ ۸۴۹: یاد باد آن شب که در بیت الحرم 149شمارهٔ ۸۵۰: منم که برنکنم از آستان یار سرم 150شمارهٔ ۸۵۱: فتاد بر صنمی دی به رهگذر نظرم 151شمارهٔ ۸۵۲: به دیده ی دل ناظر به هر چه در نگر ...152شمارهٔ ۸۵۳: توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخو ...153شمارهٔ ۸۵۴: من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم 154شمارهٔ ۸۵۵: جان و دل بنهاده ام تا می خورم 155شمارهٔ ۸۵۶: دلم ببرد و قرارم برفت و معذورم 156شمارهٔ ۸۵۷: ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم 157شمارهٔ ۸۵۸: به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم 158شمارهٔ ۸۵۹: فغان از مردمِ چشمم که بیرون می ده ...159شمارهٔ ۸۶۰: چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم 160شمارهٔ ۸۶۱: نیامدی و من از انتظار می سوزم 161شمارهٔ ۸۶۲: هم از شکستنِ پیمانِ یار می ترسم 162شمارهٔ ۸۶۳: دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم 163شمارهٔ ۸۶۴: چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم 164شمارهٔ ۸۶۵: دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم 165شمارهٔ ۸۶۶: نه روی و رهی که با تو باشم 166شمارهٔ ۸۶۷: به اختیار ز روی تو بر ندارم چشم 167شمارهٔ ۸۶۸: بر یاد روی دوستان جام مصفا می کشم 168شمارهٔ ۸۶۹: ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم 169شمارهٔ ۸۷۰: مریم دوشیزه عیسی در شکم 170شمارهٔ ۸۷۱: نکرد با سر زلف تو هیچ کار دلم 171شمارهٔ ۸۷۲: دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم 172شمارهٔ ۸۷۳: چو باز کرد سر درج پرگهر چشمم 173شمارهٔ ۸۷۴: بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم 174شمارهٔ ۸۷۵: اگر عشق تو شد در خون جانم 175شمارهٔ ۸۷۶: در انتظار وصال تو عمر می گذرانم 176شمارهٔ ۸۷۷: جان برای تو که هم دردی و هم درمان ...177شمارهٔ ۸۷۸: مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه ...178شمارهٔ ۸۷۹: شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم 179شمارهٔ ۸۸۰: بار دگر عزم سفر می کنم 180شمارهٔ ۸۸۱: من دوست می دارم تو را گو قصد من ک ...181شمارهٔ ۸۸۲: عجب مدار خراباتیی چنین که منم 182شمارهٔ ۸۸۳: هلاک می شوم از لعبت شکر دهنم 183شمارهٔ ۸۸۴: یک ام شبی که به خلوت جمال دوست بب ...184شمارهٔ ۸۸۵: اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بین ...185شمارهٔ ۸۸۶: چه حالت است ندانم به خواب می بینم 186شمارهٔ ۸۸۷: منم آخر که چنین بی تو جهان می بین ...187شمارهٔ ۸۸۸: شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم 188شمارهٔ ۸۸۹: من اگر مست خرابم چه کنم مست توام 189شمارهٔ ۸۹۰: خراب کرده ی چشمان پر خمار توام 190شمارهٔ ۸۹۱: من کی ام تا گویمت آنِ توام 191شمارهٔ ۸۹۲: اگر چه هیچ نی ام هر چه هستم آن تو ...192شمارهٔ ۸۹۳: دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام 193شمارهٔ ۸۹۴: برون نمی رود از سر هوای روی توام 194شمارهٔ ۸۹۵: مکن ملامت اگر شهر بند کوی توام 195شمارهٔ ۸۹۶: خویش را با یاد جانان می دهم 196شمارهٔ ۸۹۷: فرو شده است به گل باز تا کمر پایم 197شمارهٔ ۸۹۸: من از این عهده کی برون آیم 198شمارهٔ ۸۹۹: چشم امیدوار به ره بر نهاده ایم 199شمارهٔ ۹۰۰: ما چو از بدو ازل باده پرست آمده ا ...200شمارهٔ ۹۰۱: ما ساغر الست به رغبت کشیده‌ایم 201شمارهٔ ۹۰۲: پنجاه سال خون دلِ رز مکیده‌ایم 202شمارهٔ ۹۰۳: گر به قلّاشی و رندی در جهان افسان ...203شمارهٔ ۹۰۴: صبا بگوی به یارم که باز می‌آیم 204شمارهٔ ۹۰۵: ما از آن جامِ الستی مستیم 205شمارهٔ ۹۰۶: آن چه از توحیدِ مطلق یافتیم 206شمارهٔ ۹۰۷: کار این است که از کارِ جهان آزادی ...207شمارهٔ ۹۰۸: آن چه شب بود که با دوست به پایان ...208شمارهٔ ۹۰۹: تا هوایِ هوایِ می کردیم 209شمارهٔ ۹۱۰: بقایِ عمرِ تو بادا گزینه یارِ قدی ...210شمارهٔ ۹۱۱: با تو دارم هرچه دارم از جدید و از ...211شمارهٔ ۹۱۲: ما نیز قیامت که بگفتند بدیدیم 212شمارهٔ ۹۱۳: دیر برآمد که روی یار ندیدیم 213شمارهٔ ۹۱۴: تا دُردیِ درد او چشیدیم 214شمارهٔ ۹۱۵: ما متقیان توبه کاریم 215شمارهٔ ۹۱۶: هر چه بر اندیشم از تو زار بگریم 216شمارهٔ ۹۱۷: هر چه در هستی ما هست چنان در بازی ...217شمارهٔ ۹۱۸: مست و لایعقل و دردی کش و خم پرداز ...218شمارهٔ ۹۱۹: ما که شنگولیانِ خوش باشیم 219شمارهٔ ۹۲۰: ما که دیوانگانِ مدهوشیم 220شمارهٔ ۹۲۱: عیش ما داریم کز شادی و شیون فارغی ...221شمارهٔ ۹۲۲: می‌روی ای در دلِ تنگم مقیم 222شمارهٔ ۹۲۳: ما که مستانِ الستیم چنان مستانیم 223شمارهٔ ۹۲۴: آخر بمردم از غمت ای زندگانیم 224شمارهٔ ۹۲۵: وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم 225شمارهٔ ۹۲۶: یار با ما هر چه گوید آن کنیم 226شمارهٔ ۹۲۷: چنان آرزومندِ دیدارِ اویم 227شمارهٔ ۹۲۸: به دردِ عشق شدم مبتلا دوا ز که جو ...228شمارهٔ ۹۲۹: دل گم کرده‌ی خود را ز کجا می‌جویم 229شمارهٔ ۹۳۰: ای خاک درِ تو آب رویم 230شمارهٔ ۹۳۱: در کویِ دوست گر چه نه مردانه می‌ر ...231شمارهٔ ۹۳۲: بیا تا کژ نشینم راست گویم 232شمارهٔ ۹۳۳: ما گر چه ز خدمتت جداییم 233شمارهٔ ۹۳۴: می‌خواره و می‌پرست ماییم 234شمارهٔ ۹۳۵: ما از آن مستان که پنداری نِه‌ایم 235شمارهٔ ۹۳۶: مهر من ای ماه روی مهربان 236شمارهٔ ۹۳۷: به غم بنشسته ام سر در گریبان 237شمارهٔ ۹۳۸: مسلمانان مسلمانان مسلمانی کدام اس ...238شمارهٔ ۹۳۹: یاد آن شب¬ها که بودی در کنارم دل¬ ...239شمارهٔ ۹۴۰: بوی بهار آمده ست و وقت گل ستان 240شمارهٔ ۹۴۱: محروم مانده ام ز ملاقات دوستان 241شمارهٔ ۹۴۲: دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان 242شمارهٔ ۹۴۳: آرزومندم به روی دوستان 243شمارهٔ ۹۴۴: ای باد صبا رَو ز سپاهان به قهستان 244شمارهٔ ۹۴۵: بنفشه زار برآمد ز طرفِ لاله¬ستان 245شمارهٔ ۹۴۶: ساقی فدای جان تو بادا هزار جان 246شمارهٔ ۹۴۷: باد بهار می وزد از طرف نهارجان 247شمارهٔ ۹۴۸: بحر عشق است این و در وی موج بیم و ...248شمارهٔ ۹۴۹: گر هیچ عشقت از در ناگه در آید ای ...249شمارهٔ ۹۵۰: متنعمّان چه دانند مشقت فقیران 250شمارهٔ ۹۵۱: از من ای باد سلامی به فلانی برسان 251شمارهٔ ۹۵۲: وه که جهان در گرفت سوزِ دمِ عاشقا ...252شمارهٔ ۹۵۳: ای که نبودی شبی مونسِ غم‌خوارگان 253شمارهٔ ۹۵۴: ساخته عشق چیست فطرتِ دیوانگان 254شمارهٔ ۹۵۵: مرا طاقت نمی‌باشد جدایی کردن از ج ...255شمارهٔ ۹۵۶: چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانا ...256شمارهٔ ۹۵۷: بساز بر بط و برزن رهِ قلندریان 257شمارهٔ ۹۵۸: کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساخ ...258شمارهٔ ۹۵۹: چه می‌خواهی پیاپی عهد بستن 259شمارهٔ ۹۶۰: چه بایدم دلِ شوریده درجهان بستن 260شمارهٔ ۹۶۱: یک تار موی از آن سر زلفین پر فتن 261شمارهٔ ۹۶۲: تنم جایی و دل جایی ندارم زهره ی گ ...262شمارهٔ ۹۶۳: ای روح من در قلب تو چون جان تو در ...263شمارهٔ ۹۶۴: ای آرزوی جانم در پای تو افتادن 264شمارهٔ ۹۶۵: نمیتوان دل یاری زخود بیازردن 265شمارهٔ ۹۶۶: تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن 266شمارهٔ ۹۶۷: توبه کردم که دگر توبه نخواهم کردن 267شمارهٔ ۹۶۸: ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن 268شمارهٔ ۹۶۹: مبارک است ملاقات دوستان کردن 269شمارهٔ ۹۷۰: نخواهم هرگز از می توبه کردن 270شمارهٔ ۹۷۱: به گدایان نرسد شاه سواری کردن 271شمارهٔ ۹۷۲: ناگزیریست مرا شیفته رایی کردن 272شمارهٔ ۹۷۳: مرا به فخر بود طوق فقر در گردن 273شمارهٔ ۹۷۴: صعب کاریست سرآسیمه ی ایام شدن 274شمارهٔ ۹۷۵: دلا تا چند با خود دوست بودن 275شمارهٔ ۹۷۶: سخت کاری‌ست ریاضت‌کشِ هجران بودن 276شمارهٔ ۹۷۷: ای آرزویِ چشمم روی تو باز دیدن 277شمارهٔ ۹۷۸: گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن 278شمارهٔ ۹۷۹: مرا ز دیده چه حاصل مگر به رویِ‌تو ...279شمارهٔ ۹۸۰: چه خوش باشد پس از هجران کشیدن 280شمارهٔ ۹۸۱: ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن 281شمارهٔ ۹۸۲: ای عشق می‌توانی بر کلّ و جزوِ ما ...282شمارهٔ ۹۸۳: عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن 283شمارهٔ ۹۸۴: ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن 284شمارهٔ ۹۸۵: گر بگویم که شد از نورِ تجلّی روشن 285شمارهٔ ۹۸۶: ای دلِ درمانده به حبس وطن 286شمارهٔ ۹۸۷: آخر ای ظالم خدا را یاد کن 287شمارهٔ ۹۸۸: ای پیک مشتاقان بگو امشب بدان پیما ...288شمارهٔ ۹۸۹: ماه رویا قصدِ جانِ مردمِ بی‌دل مک ...289شمارهٔ ۹۹۰: ای دل نمی‌گفتم تورا با عشق خود بی ...290شمارهٔ ۹۹۱: ای عشق تو در جان من از بدو کُن 291شمارهٔ ۹۹۲: ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن 292شمارهٔ ۹۹۳: گر هیچ می‌توانی ما را حمایتی کن 293شمارهٔ ۹۹۴: با پای لطف نگارا به کوی ما گذری ک ...294شمارهٔ ۹۹۵: گر هیچ می‌توانی ای دل گزارشی کن 295شمارهٔ ۹۹۶: ای قامتِ تو قیامتِ من 296شمارهٔ ۹۹۷: آبِ‌روی خود ببردم در میانِ انجمن 297شمارهٔ ۹۹۸: کُنج خراباتِ عشق، جای من و گنجِ م ...298شمارهٔ ۹۹۹: هر شب از ایوان به کیوان بگذرد فری ...299شمارهٔ ۱۰۰۰: مرا جانانه‌ای باید که باشد غم گس ...300شمارهٔ ۱۰۰۱: ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در ...301شمارهٔ ۱۰۰۲: اگر دست واگیری از کارِ من 302شمارهٔ ۱۰۰۳: ای که ندانی که چیست حالِ من و یا ...303شمارهٔ ۱۰۰۴: حذر کن ز آهِ جهان‌گیرِ من 304شمارهٔ ۱۰۰۵: یا رب آزاد کن مرا از من 305شمارهٔ ۱۰۰۶: تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار ا ...306شمارهٔ ۱۰۰۷: الغیاث از هم‌نشینان خیال‌آمیزی م ...307شمارهٔ ۱۰۰۸: مرا که دوست تو باشی نترسم از دشم ...308شمارهٔ ۱۰۰۹: جانِ من و عقلِ من و هوشِ من 309شمارهٔ ۱۰۱۰: ای سرِ کویِ تو منزل گَهِ آسایشِ ...310شمارهٔ ۱۰۱۱: کس ندارد خبر از واقعه ی مشکل من 311شمارهٔ ۱۰۱۲: ماه من ای سرو سیم اندام من 312شمارهٔ ۱۰۱۳: باد صبا هر نفس تازه کند جان من 313شمارهٔ ۱۰۱۴: ای عشق تو از بدو کن در جان من 314شمارهٔ ۱۰۱۵: صحبت اهل دلی و جاه من و جان من 315شمارهٔ ۱۰۱۶: الغیاث ای دوستان از درد بی درمان ...316شمارهٔ ۱۰۱۷: گواه است بر درد پنهان من 317شمارهٔ ۱۰۱۸: اگر ز دوستی اوست خلق دشمن من 318شمارهٔ ۱۰۱۹: کو شیفته ای کجاست چون من 319شمارهٔ ۱۰۲۰: هر لحظه هدهدی ز سبا میرسد به من 320شمارهٔ ۱۰۲۱: گر به گوشت برسد درد من و زاری من 321شمارهٔ ۱۰۲۲: بیا و دیده ی پر خون ما بین 322شمارهٔ ۱۰۲۳: ای ز بهشت بی خبر رونق نو بهار بی ...323شمارهٔ ۱۰۲۴: گوشه چشم پر خمارش بین 324شمارهٔ ۱۰۲۵: مجنون در لیلی زد فرهاد در شیرین 325شمارهٔ ۱۰۲۶: ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیری ...326شمارهٔ ۱۰۲۷: چون کنم برگ شکیبایی ندارم بیش از ...327شمارهٔ ۱۰۲۸: ایّها الخمّار مخموریم و رنجور و ...328شمارهٔ ۱۰۲۹: دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین 329شمارهٔ ۱۰۳۰: عشق با هر کس که گردد هم نشین 330شمارهٔ ۱۰۳۱: خوش است آن دو چشمِ مخمور و خوش آ ...331شمارهٔ ۱۰۳۲: به جفا دست برآورد و کمر بست به ک ...332شمارهٔ ۱۰۳۳: گر بدانی که من از عشقِ که‌ام زار ...333شمارهٔ ۱۰۳۴: بی‌دوست این منم که به سر می‌برم ...334شمارهٔ ۱۰۳۵: ای که دلم ز دست شد جانِ شما که ه ...335شمارهٔ ۱۰۳۶: ای که از مکرِ عدو بر خویش می‌پیچ ...336شمارهٔ ۱۰۳۷: مستم از اقداحِ مالا مالِ تو 337شمارهٔ ۱۰۳۸: رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ ...338شمارهٔ ۱۰۳۹: کارم از دست بشد دستِ من و دامنِ ...339شمارهٔ ۱۰۴۰: بادِ صبا بر گرفت بویِ عرق چینِ ت ...340شمارهٔ ۱۰۴۱: باز مرا مست کرد بویِ عرق چینِ تو 341شمارهٔ ۱۰۴۲: دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ ...342شمارهٔ ۱۰۴۳: ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفا ...343شمارهٔ ۱۰۴۴: آخر ای دوست کجایی که چنانم بی‌تو 344شمارهٔ ۱۰۴۵: دریغ آن همه امّیدِ من به یاریِ ت ...345شمارهٔ ۱۰۴۶: ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ ...346شمارهٔ ۱۰۴۷: ماییم و نیم جان و جهانی و نیم‌جو 347شمارهٔ ۱۰۴۸: به دادخواه زِ دستِ تو می‌روم سوی ...348شمارهٔ ۱۰۴۹: ندانم آفتاب است آن اگر رو 349شمارهٔ ۱۰۵۰: ای چون قدت نخاسته در جوی‌بار سرو 350شمارهٔ ۱۰۵۱: بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو 351شمارهٔ ۱۰۵۲: گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو ب ...352شمارهٔ ۱۰۵۳: خوش است بر لبِ قلزم نشسته در باک ...353شمارهٔ ۱۰۵۴: بادِ بهار می وزد بادۀ خوش گوار ک ...354شمارهٔ ۱۰۵۵: برآوردند طوفان از جهان دیوان سلی ...355شمارهٔ ۱۰۵۶: من به جان آمده ام راه سویِ جانان ...356شمارهٔ ۱۰۵۷: آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو 357شمارهٔ ۱۰۵۸: آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشن ...358شمارهٔ ۱۰۵۹: ما می رویم و با تو نکرده وداعِ ر ...359شمارهٔ ۱۰۶۰: اگر در عالمِ غیبم دهی راه 360شمارهٔ ۱۰۶۱: کیست کآرد به من از دوست پیامی نا ...361شمارهٔ ۱۰۶۲: برفکن برقع از آن رویِ چو ماه 362شمارهٔ ۱۰۶۳: هر که را مهرِ تو در دل نبود بی ج ...363شمارهٔ ۱۰۶۴: مرا هاتفی داد ناگاه توبه 364شمارهٔ ۱۰۶۵: تا شود از پیش ماه پرده برانداخته 365شمارهٔ ۱۰۶۶: ای به دعوی خویشتن را مرد معنی سا ...366شمارهٔ ۱۰۶۷: ای مرا در آتش هجران سراپا سوخته 367شمارهٔ ۱۰۶۸: لبت چشمه و خضر گردش نشسته 368شمارهٔ ۱۰۶۹: این منم خود را چنین در دست غم بگ ...369شمارهٔ ۱۰۷۰: هستم ز جام عشقت مست و خراب گشته 370شمارهٔ ۱۰۷۱: این بار شد از دستم کار دل سرگشته 371شمارهٔ ۱۰۷۲: زلف تو چون چشم مست تاب گرفته 372شمارهٔ ۱۰۷۳: باز آمده ای سری در آشفته 373شمارهٔ ۱۰۷۴: نکرده از دو عالم دست کوته 374شمارهٔ ۱۰۷۵: ای نازنین بی موجبی در خون ما رفت ...375شمارهٔ ۱۰۷۶: در ده علی الصباح به دفعِ خمار با ...376شمارهٔ ۱۰۷۷: بر دوستی تو می خورم باده 377شمارهٔ ۱۰۷۸: ساقی میِ شوق ناک در ده 378شمارهٔ ۱۰۷۹: بر کوچه ی او خواهم یک بار گذر کر ...379شمارهٔ ۱۰۸۰: ای به دیدار تو جانم آرزومند آمده 380شمارهٔ ۱۰۸۱: دوش بازم قاصدی از حضرت یار آمده 381شمارهٔ ۱۰۸۲: یار می باید که باشد چست و چالاک ...382شمارهٔ ۱۰۸۳: ماییم و جانی بر دهان از جور هجرا ...383شمارهٔ ۱۰۸۴: مسیح اگر به نفس کرد مرده‌ای زنده 384شمارهٔ ۱۰۸۵: ای مرا هم چو دیده نادیده 385شمارهٔ ۱۰۸۶: ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده 386شمارهٔ ۱۰۸۷: یاد آن وفت که جانانة ما ترسیده 387شمارهٔ ۱۰۸۸: ای من به وفای تو رسیده 388شمارهٔ ۱۰۸۹: عجب سرّی‌ست مردان را درونِ سینه ...389شمارهٔ ۱۰۹۰: مگر وصال تو روزی شود دگرباره 390شمارهٔ ۱۰۹۱: به پای عشق درافتاده‌ام دگرباره 391شمارهٔ ۱۰۹۲: به دام عشق درآویختم دگرباره 392شمارهٔ ۱۰۹۳: از برت می‌روم به ناچاره 393شمارهٔ ۱۰۹۴: بیار از آن لبِ شیرین‌تر از شکر ب ...394شمارهٔ ۱۰۹۵: زین پیش اگر مجنون دیوانه بُد اکن ...395شمارهٔ ۱۰۹۶: ای رشک برده در باغ از عارض تو لا ...396شمارهٔ ۱۰۹۷: از نَفَس دوست شد مریمِ جان حامله 397شمارهٔ ۱۰۹۸: زهی از عنبر سارا نغوله 398شمارهٔ ۱۰۹۹: غلام ساقیِ خویشم که از شرابِ شبا ...399شمارهٔ ۱۱۰۰: گران‌جانی مکن یارا مشو در خوابِ ...400شمارهٔ ۱۱۰۱: مسلمانان دگرباره به کوی افتادم ا ...401شمارهٔ ۱۱۰۲: غریبا گر خبر داری ز خانه 402شمارهٔ ۱۱۰۳: تا قدم در ره مردان ننهی مردانه 403شمارهٔ ۱۱۰۴: میان من و دوست چون شد یگانه 404شمارهٔ ۱۱۰۵: منم آن زاهد دورِ زمانه 405شمارهٔ ۱۱۰۶: سگالی هست ما را در میانه 406شمارهٔ ۱۱۰۷: ای یار برون شو از میانه 407شمارهٔ ۱۱۰۸: تو مرا هم‌نفسِ دیرینه 408شمارهٔ ۱۱۰۹: خوشا آبِ انگور در آبگینه 409شمارهٔ ۱۱۱۰: دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندو ...410شمارهٔ ۱۱۱۱: هر کجا برفکند قامتِ جانان سایه 411شمارهٔ ۱۱۱۲: نگاه می‌کنم از هر چه آفرید خدای 412شمارهٔ ۱۱۱۳: ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیو ...413شمارهٔ ۱۱۱۴: که می‌برد خبر از من بدان جهان آر ...414شمارهٔ ۱۱۱۵: روی زیبا به تو گفتم که میارای می ...415شمارهٔ ۱۱۱۶: غم نخواهم خورد گر دنیا سرآید گو ...416شمارهٔ ۱۱۱۷: گر هیچ به کویِ ما کنی رای 417شمارهٔ ۱۱۱۸: به مزدِ جان خود بر من ببخشای 418شمارهٔ ۱۱۱۹: چیست آن پای‌بندِ دست گشای 419شمارهٔ ۱۱۲۰: دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای 420شمارهٔ ۱۱۲۱: گر نداری خبر از چشمه ی حیوان به ...421شمارهٔ ۱۱۲۲: ای یار بی‌وفا که ز ما برشکسته‌ای 422شمارهٔ ۱۱۲۳: در دل نشسته‌ای اگر از دیده رفته‌ ...423شمارهٔ ۱۱۲۴: رفتی و صیدِ خاطر احباب کردهای 424شمارهٔ ۱۱۲۵: تا در خرابه ی دلِ ما خانه کرده‌ا ...425شمارهٔ ۱۱۲۶: مردمان گویند از می توبه تا کی کر ...426شمارهٔ ۱۱۲۷: ای یار بی‌وفا که دل از ما بریده‌ ...427شمارهٔ ۱۱۲۸: اگر عنانِ عنایت به سوی ما تابی 428شمارهٔ ۱۱۲۹: بازم افتاد دلِ ممتحن اندر تابی 429شمارهٔ ۱۱۳۰: دوش من بودم و خورشیدی و خوش مهتا ...430شمارهٔ ۱۱۳۱: ای صورت خیالت در پیش من شرابی 431شمارهٔ ۱۱۳۲: ما را بده از کوثرِ خم‌خانه شرابی 432شمارهٔ ۱۱۳۳: اگر خواهی که خود را بازیابی 433شمارهٔ ۱۱۳۴: شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی 434شمارهٔ ۱۱۳۵: ما را ز دهانِ تو نباتی 435شمارهٔ ۱۱۳۶: هنوز امّید می‌دارم به عون‌الله م ...436شمارهٔ ۱۱۳۷: ز ما برشکستی و از ما بجستی 437شمارهٔ ۱۱۳۸: گر به مستی زدم اندر سر زلفت دستی 438شمارهٔ ۱۱۳۹: یک جام به من ده و برستی 439شمارهٔ ۱۱۴۰: گر مستی و گر هواپرستی 440شمارهٔ ۱۱۴۱: چه شب بود آن که از ما برشکستی 441شمارهٔ ۱۱۴۲: گر تو را با ما نه یاری با تو ما ...442شمارهٔ ۱۱۴۳: خلاف وفا نیست در دوستی 443شمارهٔ ۱۱۴۴: نگارا یاد می‌داری که با ما عهد پ ...444شمارهٔ ۱۱۴۵: دوش آمد و گفت اگر ز هستی 445شمارهٔ ۱۱۴۶: کاش باری عقل دست از کارِ ما وادا ...446شمارهٔ ۱۱۴۷: کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداش ...447شمارهٔ ۱۱۴۸: با ما به وفا یک قدم ای یار نرفتی 448شمارهٔ ۱۱۴۹: تا در جهان پدید بود سرو قامتی 449شمارهٔ ۱۱۵۰: اگر هرگز شبی خواهی به بالا کرد م ...450شمارهٔ ۱۱۵۱: ساقیا خیز و برافروز سبک مصباحی 451شمارهٔ ۱۱۵۲: نه قلزمم که به هم در شوم به هر ب ...452شمارهٔ ۱۱۵۳: چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی 453شمارهٔ ۱۱۵۴: مرا رمزی عجب نازل شد از تعالیم ِ ...454شمارهٔ ۱۱۵۵: مرا جز تو باری نباشد مرادی 455شمارهٔ ۱۱۵۶: برفتی و ما را به هجران سپردی 456شمارهٔ ۱۱۵۷: اگر به کلبه احزان ما گذر کردی 457شمارهٔ ۱۱۵۸: گر هیچ صبا به ما گذر کردی 458شمارهٔ ۱۱۵۹: برفتی و ما را فراموش کردی 459شمارهٔ ۱۱۶۰: عجب که رغبت دیدار دوستان کردی 460شمارهٔ ۱۱۶۱: یادِ آن وقت که با ما نظری می کرد ...461شمارهٔ ۱۱۶۲: هیچ یاری بود که برگردی 462شمارهٔ ۱۱۶۳: نه قبول کرده بودی که ز عهد برنگر ...463شمارهٔ ۱۱۶۴: ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مرد ...464شمارهٔ ۱۱۶۵: ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی 465شمارهٔ ۱۱۶۶: دوش آمدی و خرمن ما آتشی زدی 466شمارهٔ ۱۱۶۷: چه شورست این که در عالم فکندی 467شمارهٔ ۱۱۶۸: نمازِ شام رسید ای بتِ سمرقندی 468شمارهٔ ۱۱۶۹: رسید جان به دهانم ز آرزومندی 469شمارهٔ ۱۱۷۰: رسید جان به لبم از بس آرزومندی 470شمارهٔ ۱۱۷۱: گسسته‌ای و نخواهی که باز پیوندی 471شمارهٔ ۱۱۷۲: مرحبا مرحبا کجا بودی 472شمارهٔ ۱۱۷۳: درآ اهلا و سهلا مرحبا کویی کجا ب ...473شمارهٔ ۱۱۷۴: اگر زمام ارادت به دست ما بودی 474شمارهٔ ۱۱۷۵: دریغا گر شبی روزی تو را پروای ما ...475شمارهٔ ۱۱۷۶: اگر هیچ آن پری رخ را دمی پروای م ...476شمارهٔ ۱۱۷۷: گر آتشی چو من در میان جان بودی 477شمارهٔ ۱۱۷۸: مرا گر همّتی مردانه بودی 478شمارهٔ ۱۱۷۹: یاد باد آن که مرا با تو قراری بو ...479شمارهٔ ۱۱۸۰: گر هیچ شریف‌تر ز می بودی 480شمارهٔ ۱۱۸۱: دو سه روز است که دیدار به ما ننم ...481شمارهٔ ۱۱۸۲: وفا نکردی و از دوستی بگردیدی 482شمارهٔ ۱۱۸۳: وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی 483شمارهٔ ۱۱۸۴: دریغا مهر و پیوندت که بگسستی و ب ...484شمارهٔ ۱۱۸۵: باز جهان تازه کرد قدرتِ باری 485شمارهٔ ۱۱۸۶: آخر ای دوست به من به من باز نظر ...486شمارهٔ ۱۱۸۷: خلافِ عهد روا نیست در وفاداری 487شمارهٔ ۱۱۸۸: خلافِ عهد مکن گر سرِ وفاداری 488شمارهٔ ۱۱۸۹: توقّع است که گوشی به حالِ ما دار ...489شمارهٔ ۱۱۹۰: مرا به چاشنیی جانبی مگر داری 490شمارهٔ ۱۱۹۱: نه مهربانی و نه شفقت و نه دل دار ...491شمارهٔ ۱۱۹۲: ختنی جمالی ای جام حبشی چه نام دا ...492شمارهٔ ۱۱۹۳: بتا بر سرو می گویند خورشید روان ...493شمارهٔ ۱۱۹۴: دلبرا با ما سر پیوند داری یا ندا ...494شمارهٔ ۱۱۹۵: من نه آنم به حقیقت که تو می پندا ...495شمارهٔ ۱۱۹۶: گر تو در این بیابان برگ سفر ندار ...496شمارهٔ ۱۱۹۷: گر سر و برگ بلای عشق نداری 497شمارهٔ ۱۱۹۸: به بالینم فراز آمد میان خواب و ب ...498شمارهٔ ۱۱۹۹: بامن ای یار ندانم سر یاری داری 499شمارهٔ ۱۲۰۰: بی می منشین اگر دلی داری 500شمارهٔ ۱۲۰۱: نمی‌دانم چه بد کردم که نیکم زار ...501شمارهٔ ۱۲۰۲: می‌روی می‌دهدت دل که مرا بگذاری 502شمارهٔ ۱۲۰۳: مرای ای یار ضایع می‌گذاری 503شمارهٔ ۱۲۰۴: دوش آمد و گفت در چه کاری 504شمارهٔ ۱۲۰۵: خوش ایّامی و خرّم روزگاری 505شمارهٔ ۱۲۰۶: دل ببرد از من بتی زیبا نگاری 506شمارهٔ ۱۲۰۷: نیک‌بخت است که دارد چو تو یاری و ...507شمارهٔ ۱۲۰۸: باز دلم صید کرد طرفه نگاری 508شمارهٔ ۱۲۰۹: مرا گر یار خواهد گفت رو بر بند ز ...509شمارهٔ ۱۲۱۰: یار مرا وعده داد بوس و کناری 510شمارهٔ ۱۲۱۱: آرزو می کندم با تو شبی بوس و کنا ...511شمارهٔ ۱۲۱۲: مپسند یارا ما را به خواری 512شمارهٔ ۱۲۱۳: دگر بار از نسیم نو بهاری 513شمارهٔ ۱۲۱۴: بیا یارا که آمد وقتِ یاری 514شمارهٔ ۱۲۱۵: مگسل نگارا پیوندِ یاری 515شمارهٔ ۱۲۱۶: گر طاقت ما داری در مستی و هشیاری 516شمارهٔ ۱۲۱۷: ترا خود نیست راه و رسمِ یاری 517شمارهٔ ۱۲۱۸: چرا سر به پیوندِ ما در نیاری 518شمارهٔ ۱۲۱۹: باز دل دادم به دستِ دل بری 519شمارهٔ ۱۲۲۰: گرت بخت یارست فرمان بری 520شمارهٔ ۱۲۲۱: ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می ب ...521شمارهٔ ۱۲۲۲: بس در جفا مکوش که از حد بمی بری 522شمارهٔ ۱۲۲۳: یا رب آن ماه است یا خورشید یا بُ ...523شمارهٔ ۱۲۲۴: بگذر ای باد بر اطرافِ قهستان سحر ...524شمارهٔ ۱۲۲۵: گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری 525شمارهٔ ۱۲۲۶: هیچت افتد که به ما بر گذری 526شمارهٔ ۱۲۲۷: اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری 527شمارهٔ ۱۲۲۸: سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری 528شمارهٔ ۱۲۲۹: گر مرا نیست به کویِ تو مجالِ گذر ...529شمارهٔ ۱۲۳۰: جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری 530شمارهٔ ۱۲۳۱: عشق را ختم است بر عالم سری 531شمارهٔ ۱۲۳۲: چرا به جانبِ یاران نمی‌کند نظری 532شمارهٔ ۱۲۳۳: ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاو ...533شمارهٔ ۱۲۳۴: بیش ازینم نشود از تو میسّر به صب ...534شمارهٔ ۱۲۳۵: ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجور ...535شمارهٔ ۱۲۳۶: خوش است دردِ جدایی و داغِ مهجوری 536شمارهٔ ۱۲۳۷: ای پیرِ سال‌خورده غمِ خود نمی‌خو ...537شمارهٔ ۱۲۳۸: گر ز شیرین‌لبی کنم شوری 538شمارهٔ ۱۲۳۹: بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری 539شمارهٔ ۱۲۴۰: به ناموس آتش اندر زن بیار آن آبِ ...540شمارهٔ ۱۲۴۱: موحّدوار کن در عشق سیری 541شمارهٔ ۱۲۴۲: تا نیستی خود را از راه برنگیری 542شمارهٔ ۱۲۴۳: بر ما به گناهی که نکردیم نگیری 543شمارهٔ ۱۲۴۴: مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست ...544شمارهٔ ۱۲۴۵: چه دلبری که به دل داریی نپردازی 545 شمارهٔ ۱۲۴۶: گر چه مشغولی و با بنده نمی پردا ...546شمارهٔ ۱۲۴۷: همای وارم اگر سایه بر سر اندازی 547شمارهٔ ۱۲۴۸: زبان دراو مکش ای بی بصر به دست د ...548شمارهٔ ۱۲۴۹: گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسا ...549شمارهٔ ۱۲۵۰: شبی گر اتّفاق افتد که با ما خلوت ...550شمارهٔ ۱۲۵۱: چه باشد اربه ملاقات چاره‌ای سازی 551شمارهٔ ۱۲۵۲: به حال من چه شود گر نظر کنی روزی 552شمارهٔ ۱۲۵۳: خوشا که موسمِ گل بامداد برخیزی 553شمارهٔ ۱۲۵۴: اگر چه سوخته‌ام در بلای عشق بسی 554شمارهٔ ۱۲۵۵: به اعتقاد نزاری عزیزتر به بسی 555شمارهٔ ۱۲۵۶: حرام بر من اگر بی تو می زنم نفسی 556شمارهٔ ۱۲۵۷: بمیرو تا نبود هم نفس مزن نفسی 557شمارهٔ ۱۲۵۸: گر یاد روزگار فراغت کند کسی 558شمارهٔ ۱۲۵۹: کس ندارم که پیامی برد از من به ک ...559شمارهٔ ۱۲۶۰: گر ز مردان صاحب درد باشی 560شمارهٔ ۱۲۶۱: مرا تا جان و دل باشد به جای جان ...561شمارهٔ ۱۲۶۲: ترا با خویش کاری نیست تا با خویش ...562شمارهٔ ۱۲۶۳: گر به فرمانِ من سوخته خرمن باشی 563شمارهٔ ۱۲۶۴: به دست بی خبران چیست هیچ سرزنشی 564شمارهٔ ۱۲۶۵: برخیز نگارا و برافروز چراغی 565شمارهٔ ۱۲۶۶: دلا یک رنگ شو با ما مپوش از زرق ...566شمارهٔ ۱۲۶۷: کُشتی ز بس انتظار تا کی 567شمارهٔ ۱۲۶۸: فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی 568شمارهٔ ۱۲۶۹: ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا ب ...569شمارهٔ ۱۲۷۰: سوختم در زمهریر از تشنگی 570شمارهٔ ۱۲۷۱: مرا با دوست می افتد به هر وقتی و ...571شمارهٔ ۱۲۷۲: شدستم ناگهان در وجد و حالی 572شمارهٔ ۱۲۷۳: عشق آمد و کرد خانه خالی 573شمارهٔ ۱۲۷۴: ما را نبود قاعده ی جنگ و جدالی 574شمارهٔ ۱۲۷۵: نه وقتی با منت بودی وصالی 575شمارهٔ ۱۲۷۶: خوب آفریدی ز ین سان جمالی 576شمارهٔ ۱۲۷۷: غمزه ی مست صنم بابلی 577شمارهٔ ۱۲۷۸: بر آن سری که دل مستمند ما بخلی 578شمارهٔ ۱۲۷۹: فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی 579شمارهٔ ۱۲۸۰: ای در بیابان غمت سرگشته هر جایی ...580شمارهٔ ۱۲۸۱: دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی 581شمارهٔ ۱۲۸۲: آخر منم و لبی و جامی 582شمارهٔ ۱۲۸۳: حرام است ار دلی داری حیاتی بی دل ...583شمارهٔ ۱۲۸۴: می حرام است خاصه بر عامی 584شمارهٔ ۱۲۸۵: هر چه در پیشانیم آویخت می 585شمارهٔ ۱۲۸۶: یاد آن شب ها که در خلوت به روز آ ...586شمارهٔ ۱۲۸۷: من تشنه ترم ساقی حالی به من آور ...587شمارهٔ ۱۲۸۸: گر نه به دست نفس بهیمی اسیرمی 588شمارهٔ ۱۲۸۹: آوازه درافتاد که باز آمدم از می 589شمارهٔ ۱۲۹۰: گفت به من محتسب که توبه کن از می 590شمارهٔ ۱۲۹۱: دروغ است کی کرده ام توبه از می 591شمارهٔ ۱۲۹۲: خوش بود به صبح دم زمزمه ی خروسِ ...592شمارهٔ ۱۲۹۳: خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می 593شمارهٔ ۱۲۹۴: خوش نیست بر طلیعه ی انوارِ بام م ...594شمارهٔ ۱۲۹۵: ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می 595شمارهٔ ۱۲۹۶: خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می 596شمارهٔ ۱۲۹۷: زاهد اگر نمی خورد اندر سه ماه می 597شمارهٔ ۱۲۹۸: دگر باره کردم اعادت به می 598شمارهٔ ۱۲۹۹: هر که را دادند از آن خمخانه می 599شمارهٔ ۱۳۰۰: مهر ماه آمد بیار ای ماهِ مهرافزا ...600شمارهٔ ۱۳۰۱: گر به من می آورد باد از عرق چینش ...601شمارهٔ ۱۳۰۲: ساقیا می بیار حالی می 602شمارهٔ ۱۳۰۳: می بیار ای غلام حالی می 603شمارهٔ ۱۳۰۴: الله الله بده بده می می 604شمارهٔ ۱۳۰۵: بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ ...605شمارهٔ ۱۳۰۶: مرا با تو ای یار سری‌ست جانی 606شمارهٔ ۱۳۰۷: وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی 607شمارهٔ ۱۳۰۸: دلا گر قدرِ این دولت بدانی 608شمارهٔ ۱۳۰۹: مرا چه واقعه افتاد گر نمی‌دانی 609شمارهٔ ۱۳۱۰: اگرت معیشتی هست و کفافِ کامرانی 610شمارهٔ ۱۳۱۱: چو تازه کرد جهان نوبهار و رفت خز ...611شمارهٔ ۱۳۱۲: وداع کردم و رفتم به صد پریشانی 612شمارهٔ ۱۳۱۳: بیا ای مرا خوش تر از زندگانی 613شمارهٔ ۱۳۱۴: من بعد ازین چه گونه کنم بی تو زن ...614شمارهٔ ۱۳۱۵: قندست ندانم دهن تنگ فلانی 615شمارهٔ ۱۳۱۶: ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسما ...616شمارهٔ ۱۳۱۷: هَلاک می‌کندم غصه ی پشیمانی 617شمارهٔ ۱۳۱۸: جان برای تو که هم جانی و هم جانا ...618شمارهٔ ۱۳۱۹: به قاین بگذر ای باد ار توانی 619شمارهٔ ۱۳۲۰: مردم ز عشق رویت رحمی کن ار توانی 620شمارهٔ ۱۳۲۱: پیری‌ست مرا چو نو جوانی 621شمارهٔ ۱۳۲۲: گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی 622شمارهٔ ۱۳۲۳: گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی 623شمارهٔ ۱۳۲۴: اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی 624شمارهٔ ۱۳۲۵: دوزخِ دنیاست تاویلِ فراقِ آن جها ...625شمارهٔ ۱۳۲۶: باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی 626شمارهٔ ۱۳۲۷: با تو رازی‌ست مرا از دگران پنهان ...627شمارهٔ ۱۳۲۸: مست و شوریده چنانم که ز بی خویشت ...628شمارهٔ ۱۳۲۹: باور نمی‌کنم که تو پیمان بنشکنی 629شمارهٔ ۱۳۳۰: می‌بری از منِ مسکین دل و بر می‌ش ...630شمارهٔ ۱۳۳۱: به یک غمزه شهری پریشان کنی 631شمارهٔ ۱۳۳۲: شنیده ام که تو با دوستان وفا نکن ...632شمارهٔ ۱۳۳۳: به بوسه ای چه شود گر مضایقت نکنی 633شمارهٔ ۱۳۳۴: به دل زمن بحلی گر به جان طمع نکن ...634شمارهٔ ۱۳۳۵: دل میبری به غارت و شلتاق می کنی 635شمارهٔ ۱۳۳۶: زان خوشه نغوله که آونگ می کنی 636شمارهٔ ۱۳۳۷: دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی 637شمارهٔ ۱۳۳۸: بر آواز چنگ و رباب و دف و نی 638شمارهٔ ۱۳۳۹: به جان نزدیکِ جانانم مسافت گرچه ...639شمارهٔ ۱۳۴۰: ای گر درآید از درم سرمست یار قای ...640شمارهٔ ۱۳۴۱: ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی 641شمارهٔ ۱۳۴۲: تا به کی عجب و شرک و خود بینی 642شمارهٔ ۱۳۴۳: به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی 643شمارهٔ ۱۳۴۴: ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان ...644شمارهٔ ۱۳۴۵: ای بی تو دلِ مرا قراری نی 645شمارهٔ ۱۳۴۶: مرا تا دلی هست جانم تویی 646شمارهٔ ۱۳۴۷: مرا چیزهایی نمودند روی 647شمارهٔ ۱۳۴۸: من آن نی ام که نی ام با تو یک دل ...648شمارهٔ ۱۳۴۹: دل برا هر چ از برِ ما می روی 649شمارهٔ ۱۳۵۰: در دل نشسته ای اگر از دیده می رو ...650شمارهٔ ۱۳۵۱: روی مخوانش که می چکد عرق از وی 651شمارهٔ ۱۳۵۲: ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی 652شمارهٔ ۱۳۵۳: صنوبر قامتی دیدم به راهی 653شمارهٔ ۱۳۵۴: چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگ ...654شمارهٔ ۱۳۵۵: نظرمان تازه می کن هر پگاهی 655شمارهٔ ۱۳۵۶: بر من بگذشت دی پگاهی 656شمارهٔ ۱۳۵۷: چندان بنالم هر صبحگاهی 657شمارهٔ ۱۳۵۸: پیام داد به من هاتف سحرگاهی 658شمارهٔ ۱۳۵۹: هرگز نکنی به ما نگاهی 659شمارهٔ ۱۳۶۰: بتی در خیمه ی دیدم چو ماهی 660شمارهٔ ۱۳۶۱: عشق است نه هر چنان که خواهی 661شمارهٔ ۱۳۶۲: من ز می کی توبه کردم این چه بهتا ...662شمارهٔ ۱۳۶۳: دریغ عمر که بی‌هوده صرف شد هی هی 663شمارهٔ ۱۳۶۴: عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبای ...664شمارهٔ ۱۳۶۵: به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی 665شمارهٔ ۱۳۶۶: نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی 666شمارهٔ ۱۳۶۷: نه قرار داده بودی که شبی به خلوت ...667شمارهٔ ۱۳۶۸: دلم را دیده‌ام روز جایی و عجب جا ...668شمارهٔ ۱۳۶۹: ندارم محرمِ رازی که پیغامی برد ج ...669شمارهٔ ۱۳۷۰: نوشته یافتم رمزی به خطِّ خوب بر ...670شمارهٔ ۱۳۷۱: خاطرم باز به جایی شد و مشکل جایی 671شمارهٔ ۱۳۷۲: محرمی کو که پیامی برد از من جایی 672شمارهٔ ۱۳۷۳: صبا گر توانی گذر کن به جایی 673شمارهٔ ۱۳۷۴: فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ ج ...674شمارهٔ ۱۳۷۵: شبِ وصال نبردم گمانِ روز جدایی 675شمارهٔ ۱۳۷۶: در سر از وصلِ تو هر طایفه را سود ...676شمارهٔ ۱۳۷۷: ما از غم تو شدیم سودایی 677شمارهٔ ۱۳۷۸: برفت و برد دل و دینم آن بخارایی 678شمارهٔ ۱۳۷۹: گر امشب هم چو دوش از در درآیی 679شمارهٔ ۱۳۸۰: بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآی ...680شمارهٔ ۱۳۸۱: هنوزم می دهد زحمت میان سرو بالای ...681شمارهٔ ۱۳۸۲: مرا ناگاه پیش آمد بلایی 682شمارهٔ ۱۳۸۳: ای یار اگر تو یار مایی 683شمارهٔ ۱۳۸۴: اگر به گوشه چشم التفات فرمایی 684شمارهٔ ۱۳۸۵: امید هست که روزی جمال بنمایی 685شمارهٔ ۱۳۸۶: وقت نیامد که روی باز نمایی 686شمارهٔ ۱۳۸۷: دریغا روزگارِ عیش و ایامِ برنایی 687شمارهٔ ۱۳۸۸: ندارم در همه شهر آشنایی 688شمارهٔ ۱۳۸۹: ای در محیط کرده دعوی آشنایی 689شمارهٔ ۱۳۹۰: ای چشم مرا تو روشنایی 690شمارهٔ ۱۳۹۱: در باغ چنین سروی کی خاست به رعنا ...691شمارهٔ ۱۳۹۲: برفتم از برت ای دیده را چو بینای ...692شمارهٔ ۱۳۹۳: آمدم باز دلی مضطرب از دروایی 693شمارهٔ ۱۳۹۴: نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی 694شمارهٔ ۱۳۹۵: ای مونس روزگار تنهایی 695شمارهٔ ۱۳۹۶: شب مفارقت و روز هجر و تنهایی 696شمارهٔ ۱۳۹۷: ز بی یاری و بی کاری و بی خوابی و ...697شمارهٔ ۱۳۹۸: خون شد دل مجروحم در گوشه ی تنهای ...698شمارهٔ ۱۳۹۹: ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی 699شمارهٔ ۱۴۰۰: خوش است عالم آزادگی و خوش خویی 700شمارهٔ ۱۴۰۱: اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی 701شمارهٔ ۱۴۰۲: بر سر راهِ توام روز و شب آخر کوی ...702شمارهٔ ۱۴۰۳: ساقیِ مجلسِ صفا چاره ی ما به چار ...703شمارهٔ ۱۴۰۴: هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ا ...704شمارهٔ ۱۴۰۵: آخر ای شمعِ روان پروانه ای 705شمارهٔ ۱۴۰۶: دیده ای در عشق چون مجنون دگر دیو ...706شمارهٔ ۱۴۰۷: کیست پیرِ عاقلان در کویِ تو دیوا ...707شمارهٔ ۱۴۰۸: ساقی ز بامداد بیاور قنینه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ