کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق

    هم سر جان می دهند کیست خریدار عشق

    خود نبود آدمی بلکه جمادی بود

    هر که به جان و به دل نیست گرفتار عشق

    قصه ی آن شیخ پیر کز پی هفتاد سال

    خمر بخورد و میان بست به زنار عشق

    گر نشنیدی برو باز طلب تا کنند

    بر تو به مرموز حل دفتر عطار عشق

    زلف چلیپا صفت گر بنماید ز دور

    دختر ترسا به رمز صورت اسرار عشق

    راست چو آن پیر مست با تو نماید تو را

    در نظر خلق فاش بر سر بازار عشق

    سر اناالحق نبود در خور هر پنبه بز

    لایق حلاج بود مرتبه ی دار عشق

    طالب لیلی شدند زمره ی عهد و وفا

    بر در مجنون زدند حلقه به مسمار عشق

    عاشق دیوانه را می رسد آشفتگی

    زان که نیارند کرد عقل و خرد کار عشق

    نیست دگر احتمال کار نزاری زار

    خاصه نزاری چو او چند کشد بار عشق

    بلبل مسکین به درد از گل بد عهد و باز

    در سر او خار خار می فکند خار عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha