کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همه را شادی و مارا غم جانانه خویش

    همه با همدم و ما با دل دیوانه خویش

    مبتلای غم و محنت زده هجرانیم

    آشنا ناشده با دلبر بیگانه خویش

    بر سر آتش و آبیم ز چشم و دل خود

    چند سوزیم در این تنگ قفس خانه خویش

    هر دم این سوخته پروانه ما یعنی دل

    جان به کف بر نهد از همت مردانه ی خویش

    راست چون جغد گرفتم به خرابی مسکن

    نه که چون گنج نهانیم به ویرانه خویش

    گر زمانی ز پس پرده برون آید دوست

    پیش آن شمع بسوزیم ز پروانه خویش

    مرد اگر معتکف خاک در دوست بود

    به که بر مسند تعظیم به کاشانه خویش

    سال ها شد که به دریای عدم غواصیم

    تا وجودی به کف آریم ز دردانه خویش

    هان نزاری مطلب صاف ز خم خانه دهر

    چونکه در دُرد زدیم اول پیمانه ی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha