کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم و گوشه تنهایی و بی یاری خویش

    گشته مشغول به کار خود و بیکاری خویش

    ساکن کنجم و دیوانه شده‌ستم از چه

    از دل آزاری اصحاب و سبک باری خویش

    شیوه ای هست مرا بی غرض از ای هم نفسان

    زود در هم شوم از فرط دل آزاری خویش

    التفاتم نه به خود باشد و نه هم به کسی

    لاجرم ساخته ام با دل و دلداری خویش

    من ز مبدای ازل مست و خراب آمده ام

    نتوانم که زنم لاف ز هشیاری خویش

    بس که خواهم دل اصحاب بدست آوردن

    دل خود را یله کردم به جگر خواری خویش

    با خرد راست بگوییم شده ام بیگانه

    از چه از کثرت اصحاب و ز بسیاری خویش

    نه گرفتار چنانم که خلاصم باشد

    خجلم راستی از روی گرفتاری خویش

    وای من تا به کی از دفتر و دیوان سیاه

    راستی سیر شده‌ستم ز سیه کاری خویش

    از کسی نیست مرا شکر و شکایت خالی

    با نزاری نفسی می زنم از زاری خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha