به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز من مپرس که شب چند رفت و کی روزست
که را بود خبر از خود که در چنین سوزست
دو چشمِ مردم اگر خیره در جمال تو ماند
عجب مدار که خورشیدِ عالم افروزست
نشانِ ماه بود عید دیگران و مرا
نظر به روی تو هر بامداد نوروزست
چو از کمانِ تو باشد سپر نمی خواهم
به پیش تیرت اگر ناوک جگر دوزست
بده که دست کشِ جام شوق هش یارست
بزن که کشتۀ شمشیر عشق پیروزست
برو نزاری و سر در سرِ ارادت کن
اگر پدر به تو گوید مکن بدآموزست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.