کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکه را درد عشق داغ نکرد

    نبوَد مرد اگرچه باشد مرد

    مردِ مرد آن گهی ببوَد که عشق

    از وجودش همی برآرد گرد

    عشق با سوز و درد می آید

    [پیش] با جوش و بوش و بردابرد

    هیچ افسرده را نباشد سوز

    هیچ آسوده را نباشد درد

    سوزناکان به دوست مشغولند

    نه چو افسردگان به خواب و به خورد

    متناسب نکرد هیچ بصیر

    نفس سوزناک با دم سرد

    عشق و معشوق و عاشق صادق

    هر سه چون جمع گشت باشد فرد

    عقل پوشیده بُد نزاری را

    عشقش از پرده با میان آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha