کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا گر عقل گوید متّقی باش

    نیارم بود با رندانِ اوباش

    وگر ناگاه عشق از در درآید

    کند خالی مقام از عقل و ای کاش

    رقیبم گو ترش منشین مکن شور

    که من مجروحم و یارم نمک پاش

    سزد گر دیدۀ افعی نخاری

    به طعنه سینۀ عشّاق مخراش

    مرا باری اگرچه می گزاید

    نمی ترسد ز تابِ زلفِ جَمّاش

    تو با ما گر به صلحی گر به جنگی

    تو دانی نیست ما را با تو پرخاش

    نزاری دم به دم می سوز خوش باش

    نمی گویم چو خام افسرده می باش

    ولیکن رازِ ما پوشیده می دار

    مکن اسرارِ پنهانی مکن فاش

    مده ره دزد را بر گنج سلطان

    محبّت خانه خالی کن ز اوباش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha