حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۷۴: مرا گر عقل گوید متّقی باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا گر عقل گوید متّقی باش نیارم بود با رندانِ اوباش وگر ناگاه عشق از در درآید کند خالی مقام از عقل و ای کاش رقیبم گو ترش منشین مکن شور که من مجروحم و یارم نمک پاش سزد گر دیدۀ افعی نخاری به طعنه سینۀ عشّاق مخراش مرا باری اگرچه می گزاید نمی ترسد ز تابِ زلفِ جَمّاش تو با ما گر به صلحی گر به جنگی تو دانی نیست ما را با تو پرخاش نزاری دم به دم می سوز خوش باش نمی گویم چو خام افسرده می باش ولیکن رازِ ما پوشیده می دار مکن اسرارِ پنهانی مکن فاش مده ره دزد را بر گنج سلطان محبّت خانه خالی کن ز اوباش حکیم نزاری قهستانی