کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دیوارش

    که غوغایِ سگان از حال من سازد خبردارش

    به سینه داغِ بالایِ الف سوزم که پیشِ او

    چو سر پیش افکنم بینم در آن آیینه رخ سارش

    به عالم می فروشد هر دمم سودایِ زلفِ او

    که هست از تابِ خورشیدِ رخ او گرم بازارش

    همه شب سنگِ غم بر سینه می کوبم که گر روزی

    رقیبِ او زند سنگِ جفا کم باشد آزارش

    شد از کشتن به نامم قرعۀ محنت چنان سوده

    که دوران بهرِ تسکینِ دلِ ما ساخت طومارش

    درین بستان مشو مغرورِ حُسن گل چه می دانی

    که هست آلودۀ زهرِ جدایی نوکِ هر خارش

    نزاری مرد در کویش به زاری شامِ غم گویی

    که دیگر هیچ گه نامد به گوشم نالۀ زارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha