کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    که را کشتند دی چشمانِ مستش

    که هست امروز خون آلوده دستش

    منم آن کشتۀ حی بازگشته

    به بوسی از لبِ کوثر پرستش

    دلی کو کز کمندِ زلفِ او جست

    که نی چشمش به تیرِ غمزه خستش

    اگر زان دستِ سیمین می فرستد

    مرا خوش تر ز نوش آید کبستش

    هلال از بهرِ آن شد ماهِ گردون

    که چون ماهی برآویزد به شستش

    به عکسِ قامتِ سروِ سرافراز

    قیامت می کند بالایِ پستش

    مرا گویی مرو در کویِ یاری

    که هر دم با کسی باشد نشستش

    چه افتادی به دستِ گل عذاری

    که خاری از تو در دامن نبستش

    ملامت بر نزاری تا کی آخر

    روا نبود مکن چندین شکستش

    نزاری از کسی بیمی ندارد

    به غیر از غمزۀ چشمانِ مستش

    نصیحت با کسی گویند کو را

    غمِ دنیا و دین یک ذرّه هستش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha