کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو ماه از گنبد خضرا برآمد

    به عذرا از درم عذرا برآمد

    عرق بر خرمن ماهش نشسته

    چو شبنم برکنار کوثر آمد

    فرو هشته دو گیسوی مسلسل

    که هر یک زان کمند دیگر آمد

    در آن گرمی ز تنگی دهانش

    نفس پیچیده از حلقش برآمد

    گرفتم برکنارش تنگ اگرچه

    میانش در کنارم لاغر آمد

    ببوسیدم بنا گوش چو سیمش

    عجب کز سیم بویِ عنبر آمد

    بدو گفتم عجب می دارم الحق

    که یادت از من غم پرور آمد

    به من گفت ای فلان از فرط مستی

    جهان گویی مگر بر تو سرآمد

    بحمدالله فراغت داری از من

    که یک جامت به صد جان خوش تر آمد

    به سر در پاش افتادم که زنهار

    سر شوریده از خوابم برآمد

    نزاری هم مگر بینی به خوابش

    به بیداری که را کی باور آمد

    محال عقل باری نیست مارا

    که کس را نیم شب در بر خور آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha