به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فراموش کردم بلاد و دیار
که برگشت بخت و بیفتاد کار
گرفتار گشتم به دامِ بلا
چه دامی بلایی سیه تابدار
کمندش لقب باشد و زلف نام
خطِ استوا بر پسِ پشتِ یار
به مارِ سیاهش تشّبه کنند
اگر چه گزاینده نَبوَد چو مار
به شب نیز هم انتسابش کنند
ولیکن شبی دل گرفتهست و تار
نمیگویم از خال و لب کز شکر
برآورده از رشک و غیرت دمار
ز چشمانِ مستش چه گویم که کرد
به هر ناوکِ غمزه صد دل فگار
کنارش گرفتم چنان در میان
که گویی ندارد میانش کنار
به صد رنگ دستان برون آورد
ز دستانِ سیمیان به رنگ و نگار
قضا چون چنین میرود بر سرم
ز دستم برون میرود اختیار
درین ورطۀ مشکل ای مدّعی
ملامت مکن بر نزاریِ زار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.