به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانیغزلیاتشمارهٔ ۶۴۲: کاروان بربست بار و ره دراز

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کاروان بربست بار و ره دراز

برگ راه و توشهٔ منزل بساز

در سلوک امتحان بی عذر و دفع

رهنوردی چست باید چشم باز

تا نماند از رفیقان بازپس

بیشتر حاصل کند خط جواز

درد بی‌درمان که می‌گویند حرص

راه بی‌پایان که می‌گویند آز

کوته است ایام عمر بی‌ثبات

منزل آز و امل دور و دراز

پس روان اهل آرا می‌کنند

از مقامات کمالات احتراز

پیشوایانشان به اسفل می‌برند

ز آن نمی یارند بودن سرفراز

دعوی عصمت محال است از جنب

زشت باشد بر مصلا بی‌نماز

غارت و تاراج و قتل و معتقد

عدل و انصاف و امان و ترک تاز

در میان حلقهٔ پاکان حق

خویشتن را کی تواند کرد گاز

نعل پیشانی چو سندان پیش دار

ورنه نتوان کرد و دعوی بر مجاز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۱: گر خدا دولت و بختم دهد و عمر دراز 2شمارهٔ ۶۴۲: کاروان بربست بار و ره دراز 3شمارهٔ ۶۴۳: دوش یار آمد به بالینم فراز 4شمارهٔ ۶۴۴: مگر یاری درافتد محرم راز 5شمارهٔ ۶۴۵: شادی به روزگار شناسندگان راز 6شمارهٔ ۶۴۶: نه محرمی و نه یاری موافق و دم ساز 7شمارهٔ ۶۴۷: ز پندار خود رهبری بر مساز 8شمارهٔ ۶۴۸: می بایدم که بشنوم آواز دل‌نواز 9شمارهٔ ۶۴۹: پیاپی بده ساقیا شیرهٔ رز 10شمارهٔ ۶۵۰: اگرچه دل به کسی داد، جان ماست هنو ...11شمارهٔ ۶۵۱: امید بستم و نگشاد هیچ کار هنوز 12شمارهٔ ۶۵۲: نوبهارست و صبا عنبر بیز 13شمارهٔ ۶۵۳: خوش وقت صبوحیان شب‌خیز 14شمارهٔ ۶۵۴: آخر ای دل چیست چندین رستخیز 15شمارهٔ ۶۵۵: خون رز بر خاک می‌ریزی مریز 16شمارهٔ ۶۵۶: بده به یار می خوش گوار شورانگیز 17شمارهٔ ۶۵۷: ساقی به جان و سر که به جان دارمت ...18شمارهٔ ۶۵۸: رسید وقت سحر ساقیا بگردان کاس 19شمارهٔ ۶۵۹: زبان تیز دارم همچو الماس 20شمارهٔ ۶۶۰: به من نظر مکن ای بی‌خبر به چشمِ ق ...21شمارهٔ ۶۶۱: زاهد مخمور را راهِ مناجات بس 22شمارهٔ ۶۶۲: آخر ای نامهربان فریادرس 23شمارهٔ ۶۶۳: رخ بنما ای صنم پرده فکن یک نفس 24شمارهٔ ۶۶۴: تویی یار دیرینهٔ هم‌نفس 25شمارهٔ ۶۶۵: عاشق ازین شیوه نگشته ست کس 26شمارهٔ ۶۶۶: هلال ابروانش بین مقوّس 27شمارهٔ ۶۶۷: دریغ صحبت یاران و دوستان انیس 28شمارهٔ ۶۶۸: یک امشبی که درافتاده‌ای بیا خوش ب ...29شمارهٔ ۶۶۹: ای دل سودازده عاشق تنها مباش 30شمارهٔ ۶۷۰: پند داعی بشنو پس‌رو پندار مباش 31شمارهٔ ۶۷۱: گر به جانان زنده ای جان گو مباش 32شمارهٔ ۶۷۲: خوش است عالمِ رندان و صحبتِ او با ...33شمارهٔ ۶۷۳: دلا سر پوشِ خوانِ سّرِ او باش 34شمارهٔ ۶۷۴: مرا گر عقل گوید متّقی باش 35شمارهٔ ۶۷۵: جانم آن جاست که او گو تنم این جا ...36شمارهٔ ۶۷۶: دلا خاک در دیدۀ عقل پاش 37شمارهٔ ۶۷۷: ای دلِ دریا نشین گوهرِ دریا مپاش 38شمارهٔ ۶۷۸: از آنم خلق می خوانند قلّاش 39شمارهٔ ۶۷۹: جمالِ رویِ هم چون آفتابش 40شمارهٔ ۶۸۰: چو صرف شد همه اوقاتِ عمر در طلبش 41شمارهٔ ۶۸۱: وَه وَه از جانِ به لب آمده بر بوی ...42شمارهٔ ۶۸۲: ز گردِ چشمۀ حیوان برآمده ست نباتش 43شمارهٔ ۶۸۳: درونِ سینه یی دارم پر آتش 44شمارهٔ ۶۸۴: دوست می دارم خمارِ چشم مستش 45شمارهٔ ۶۸۵: که را کشتند دی چشمانِ مستش 46شمارهٔ ۶۸۶: خدایا ازین مسکراتم ببخش 47شمارهٔ ۶۸۷: نمی زنم نفسی تا نمی کنم یادش 48شمارهٔ ۶۸۸: مسکین دلِ بی چاره کز دست بشد کارش 49شمارهٔ ۶۸۹: فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دی ...50شمارهٔ ۶۹۰: که می آرد به دل پیغامِ یارش 51شمارهٔ ۶۹۱: هنوز اگرچه جفا دیده می روم ز برش 52شمارهٔ ۶۹۲: کیست شیخ الوقت تا فریاد دارم بر د ...53شمارهٔ ۶۹۳: فرخنده روزگارِ گدایانِ خارکش 54شمارهٔ ۶۹۴: معطّرست دماغم ز بوی ِ یرلیکش 55شمارهٔ ۶۹۵: هیهات نزاری بنگر بوسه ستانش 56شمارهٔ ۶۹۶: گفتم آیا در کنار آرم میانش 57شمارهٔ ۶۹۷: هر که ما را دوست دارد خلق گردد دش ...58شمارهٔ ۶۹۸: مرغِ دلم که زلفِ تو باشد نشیمنش 59شمارهٔ ۶۹۹: بیار ای بادِ جان پرور نسیمی از عر ...60شمارهٔ ۷۰۰: هزار یادِ سرِ پنجۀ نگارینش 61شمارهٔ ۷۰۱: آن را که گمان شود یقینش 62شمارهٔ ۷۰۲: ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش 63شمارهٔ ۷۰۳: مشتری و زهره در عین قران بوده ست ...64شمارهٔ ۷۰۴: پیر خرابات به من گفت دوش 65شمارهٔ ۷۰۵: کمند است آنکه افکنده‌ست بر دوش 66شمارهٔ ۷۰۶: با شمع درآمد از درم دوش 67شمارهٔ ۷۰۷: آمد بر من نگار من دوش 68شمارهٔ ۷۰۸: ای لبت عقلم به غارت داده دوش 69شمارهٔ ۷۰۹: سرمست درآمد ز درم نیمه شبی دوش 70شمارهٔ ۷۱۰: ای دل از گردش ایام مخالف مخروش 71شمارهٔ ۷۱۱: نگارا پری زاده ای یا سروش 72شمارهٔ ۷۱۲: به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش 73شمارهٔ ۷۱۳: بیا جانا جهان بر من بمفروش 74شمارهٔ ۷۱۴: بهشت است خمخانه می فروش 75شمارهٔ ۷۱۵: آن موی بریده بر بنا گوش 76شمارهٔ ۷۱۶: ای زلف تو تکیه کرده بر گوش 77شمارهٔ ۷۱۷: تا صبح قیامت نشود ذوق فراموش 78شمارهٔ ۷۱۸: درد عشق است ای ملامت گر خموش 79شمارهٔ ۷۱۹: خوش عالم عاقلان مدهوش 80شمارهٔ ۷۲۰: دگر باره اگر بینم جمال عالم آرایش 81شمارهٔ ۷۲۱: می در ده و دردِسر مده بیش 82شمارهٔ ۷۲۲: همه را شادی و مارا غم جانانه خویش 83شمارهٔ ۷۲۳: منم و گوشه تنهایی و بی یاری خویش 84شمارهٔ ۷۲۴: مردانه وار بر گذر از آرزوی خویش 85شمارهٔ ۷۲۵: بیا که فصل ربیع است و وقت عیش و ن ...86شمارهٔ ۷۲۶: با دل در احتسابم و با دیده در نزا ...87شمارهٔ ۷۲۷: بیا که می کند از مشرق آفتاب طلوع 88شمارهٔ ۷۲۸: خروس بانگ برآورد و صبح کرد طلوع 89شمارهٔ ۷۲۹: بوی بهشت می دمد از جویبار باغ 90شمارهٔ ۷۳۰: برخیز تا کنیم صبوحی هوای باغ 91شمارهٔ ۷۳۱: دلی می خواهم از هر کار فارغ 92شمارهٔ ۷۳۲: مدعیان می نهند پای برون از گزاف 93شمارهٔ ۷۳۳: بوی بهار می دهد باد صبا ز هر طرف 94شمارهٔ ۷۳۴: دوستان آه از فراق آه از فراق 95شمارهٔ ۷۳۵: به جفت چشم تو در جهان و ابرو طاق 96شمارهٔ ۷۳۶: صراحی می زند بانگ اناالحق 97شمارهٔ ۷۳۷: گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق 98شمارهٔ ۷۳۸: هر که نباشد چو من پس رو ارباب عشق 99شمارهٔ ۷۳۹: ای پسر ار بگذری سوی خرابات عشق 100شمارهٔ ۷۴۰: دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق 101شمارهٔ ۷۴۰: دبدبه ای می زنند بر سر بازار عشق 102شمارهٔ ۷۴۱: دوش مرا پیش کرد قافله سالارِعشق 103شمارهٔ ۷۴۲: مستیم از مبادیِ فطرت ز جامِ عشق 104شمارهٔ ۷۴۳: ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق 105شمارهٔ ۷۴۴: زلالِ خضر و شبِ خلوت و حریفِ مواف ...106شمارهٔ ۷۴۵: رفیقی هم دم و یاری موافق 107شمارهٔ ۷۴۶: ما بینِ حقّ و باطل ضدّیتیست مطلق 108شمارهٔ ۷۴۷: خنبِ من کوثرست و راحِ رحیق 109شمارهٔ ۷۴۸: اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق 110شمارهٔ ۷۴۹: بر ما گر اعتراض کند مدّعی چه باک 111شمارهٔ ۷۵۰: فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک 112شمارهٔ ۷۵۱: عشق است فراخ و سینه یی تنگ 113شمارهٔ ۷۵۲: مرا مکابره کشته ست بی خصومت و جنگ 114شمارهٔ ۷۵۳: عشق اگر باز گرفتی ز گریبانم چنگ 115شمارهٔ ۷۵۴: تو ملامت مکن ای مدّعی اینک سر و س ...116شمارهٔ ۷۵۵: آشکارا شد همه رازم دریغا نام و نن ...117شمارهٔ ۷۵۶: گذشت عمرِ گرامی در انتظارِ وصال 118شمارهٔ ۷۵۷: نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو روی ...119شمارهٔ ۷۵۸: گر برون آیی و برقع بگشایی ز جمال 120شمارهٔ ۷۵۹: صخره ای بر راهِ ما بود از خیال 121شمارهٔ ۷۶۰: کجا شدی که فراتر نمی شوی ز مقابل 122شمارهٔ ۷۶۱: صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل 123شمارهٔ ۷۶۲: تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بد ...124شمارهٔ ۷۶۳: عشق آمد و برفت قرار و ثباتِ دل 125شمارهٔ ۷۶۴: چند خواهم سوخت آه از دردِ دل 126شمارهٔ ۷۶۵: ای دیده را به دیدنِ رویت قرارِ دل 127شمارهٔ ۷۶۶: هیهات اگر به دستِ من استی زمامِ د ...128شمارهٔ ۷۶۷: پیرانه سر ز دست بدادم عنانِ دل 129شمارهٔ ۷۶۸: دوست می دارم به جانش در میانِ جان ...130شمارهٔ ۷۶۹: ای دل آخر نشدی سیر ز محنت ای دل 131شمارهٔ ۷۷۰: با تو پیوندست ما را از ازل 132شمارهٔ ۷۷۱: بیا دل ز دنیایِ دون بر گسل 133شمارهٔ ۷۷۲: سرِ پیوند ندارد صنمِ مهر گسل 134شمارهٔ ۷۷۳: به جز ملامتم از دل نمی شود حاصل 135شمارهٔ ۷۷۴: ای دل از عمرِ گرانمایه چه داری حا ...136شمارهٔ ۷۷۵: نیسان فکند باز عرق بر عذارِگل 137شمارهٔ ۷۷۶: گیتی بهشت وار شد از روزگارِ گل 138شمارهٔ ۷۷۷: رونق گرفت کارِ من از روزگارِ گل 139شمارهٔ ۷۷۸: باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل 140شمارهٔ ۷۷۹: کرد آشکار بادِ بهاری نهانِ گل 141شمارهٔ ۷۸۰: از تُتُق آمد برون خاتونِ گل 142شمارهٔ ۷۸۱: اگر دورم از تو به آب و به گِل 143شمارهٔ ۷۸۲: بلبل ز شاخِ سرو چو بر زد نوایِ گل 144شمارهٔ ۷۸۳: مرا چو مست روان کرده بوده اند از ...145شمارهٔ ۷۸۴: دستِ من و دامنِ آلِ رسول 146شمارهٔ ۷۸۵: نگسلم از دوست امیدِ وصول 147شمارهٔ ۷۸۶: ای دلِ شوریده سرِ بُل فضول 148شمارهٔ ۷۸۷: نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول 149شمارهٔ ۷۸۸: بر بویِ وفایی که ندیدم ز تو نا اه ...150شمارهٔ ۷۸۹: ز راهِ لطف درین کلبۀ خراب خرام 151شمارهٔ ۷۹۰: هزار شکر که برگشتم از سفر به مقام 152شمارهٔ ۷۹۱: ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام 153شمارهٔ ۷۹۲: تنها نی ام اگرچه که تنها نشسته ام 154شمارهٔ ۷۹۳: در خیال آبادِ خود بنشسته ام 155شمارهٔ ۷۹۴: ز وصلِ تو نفسی بهره بر نداشته ام 156شمارهٔ ۷۹۵: دوستان در کارِ خود حیران و مشکل م ...157شمارهٔ ۷۹۶: تا فراقت دیده ام خون می چکاند دید ...158شمارهٔ ۷۹۷: جان در سرِ دل باختم تا عاشقِ جانا ...159شمارهٔ ۷۹۸: دلِ گم کرده را چندان که می جویم ن ...160شمارهٔ ۷۹۹: بیا کز تو نمی باشد شکیبم 161شمارهٔ ۸۰۰: گر یک نفس از تو می شکیبم 162شمارهٔ ۸۰۱: کوزه بر دوشِ راهب دیرم 163شمارهٔ ۸۰۲: چو بر یادِ لبش در مسکراتم 164شمارهٔ ۸۰۳: دردا کز اشتیاقِ تو جانا بسوختم 165شمارهٔ ۸۰۴: نمی شود به حیل با تو در کمر دستم 166شمارهٔ ۸۰۵: یک امشبی که به خدمت به باده بنشست ...167شمارهٔ ۸۰۶: بیار باده به من ده که توبه بشکستم 168شمارهٔ ۸۰۷: آوازه در افتاد که من توبه شکستم 169شمارهٔ ۸۰۸: دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم 170شمارهٔ ۸۰۹: ازین ورطه بیرون شوی نیستم 171شمارهٔ ۸۱۰: دوش بس خوش روزگاری داشتم 172شمارهٔ ۸۱۱: دردا که سی ز عمر به غفلت گذاشتم 173شمارهٔ ۸۱۲: شبِ وداع که جانانه را کنار گرفتم 174شمارهٔ ۸۱۳: ترا نادیده مهرت بر گرفتم 175شمارهٔ ۸۱۴: ندارم کار با افلاک وانجم 176شمارهٔ ۸۱۵: تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم 177شمارهٔ ۸۱۶: دگر باره پیرانه سر درفتادم 178شمارهٔ ۸۱۷: دریغ کز نظرِ دوستان بیفتادم 179شمارهٔ ۸۱۸: چنان به رویِ تو هر بامداد دل شادم 180شمارهٔ ۸۱۹: به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم 181شمارهٔ ۸۲۰: یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یاد ...182شمارهٔ ۸۲۱: آن شب که وداعِ یار کردم 183شمارهٔ ۸۲۲: بگذاشتمت جانا ناکام و سفر کردم 184شمارهٔ ۸۲۳: شبِ فراق که بی رغبتی سفر کردم 185شمارهٔ ۸۲۴: ز می توبه کردم ز مستی نکردم 186شمارهٔ ۸۲۵: شبانِ تا به سحر گردِ شهر می گردم 187شمارهٔ ۸۲۶: منم که قبلۀ جان با جمالت آوردم 188شمارهٔ ۸۲۷: چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم 189شمارهٔ ۸۲۸: مرا که از تو میسّر نمی شود یک دم 190شمارهٔ ۸۲۹: شبانه دوش که تنها به کنج خود بودم 191شمارهٔ ۸۳۰: من همان مستم و شوریده کز اوّل بود ...192شمارهٔ ۸۳۱: یک شبی تا روز با تو خلوتی می باید ...193شمارهٔ ۸۳۲: باز رسیدم جمالِ دوست بدیدم 194شمارهٔ ۸۳۳: هزار شکر که خود را امیدوار بدیدم 195شمارهٔ ۸۳۴: اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم 196شمارهٔ ۸۳۵: چه سودا راه زد دوشم همانا از جنون ...197شمارهٔ ۸۳۶: روزها شد که برفتی و به خدمت نرسید ...198شمارهٔ ۸۳۷: ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشید ...199شمارهٔ ۸۳۸: اگر وصال میسّر شود دگر بارم 200شمارهٔ ۸۳۹: اگر دولت بود روزی به قوهستان دگر ...201شمارهٔ ۸۴۰: بی تو خونابه به رخساره فرو می بار ...202شمارهٔ ۸۴۱: ترا به جان و دل از جان و دل وفادا ...203شمارهٔ ۸۴۲: ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم 204شمارهٔ ۸۴۳: چرا چنین شب و روز انتظار می دارم 205شمارهٔ ۸۴۴: در عشق تو از نوکِ قلم دود برآرم 206شمارهٔ ۸۴۵: شب ها همه شب در انتظارم 207شمارهٔ ۸۴۶: که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم 208شمارهٔ ۸۴۷: آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم 209شمارهٔ ۸۴۸: گر بنویسم که چون بی تو به سر می ب ...210شمارهٔ ۸۴۹: یاد باد آن شب که در بیت الحرم 211شمارهٔ ۸۵۰: منم که برنکنم از آستان یار سرم 212شمارهٔ ۸۵۱: فتاد بر صنمی دی به رهگذر نظرم 213شمارهٔ ۸۵۲: به دیده ی دل ناظر به هر چه در نگر ...214شمارهٔ ۸۵۳: توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخو ...215شمارهٔ ۸۵۴: من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم 216شمارهٔ ۸۵۵: جان و دل بنهاده ام تا می خورم 217شمارهٔ ۸۵۶: دلم ببرد و قرارم برفت و معذورم 218شمارهٔ ۸۵۷: ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم 219شمارهٔ ۸۵۸: به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم 220شمارهٔ ۸۵۹: فغان از مردمِ چشمم که بیرون می ده ...221شمارهٔ ۸۶۰: چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم 222شمارهٔ ۸۶۱: نیامدی و من از انتظار می سوزم 223شمارهٔ ۸۶۲: هم از شکستنِ پیمانِ یار می ترسم 224شمارهٔ ۸۶۳: دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم 225شمارهٔ ۸۶۴: چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم 226شمارهٔ ۸۶۵: دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم 227شمارهٔ ۸۶۶: نه روی و رهی که با تو باشم 228شمارهٔ ۸۶۷: به اختیار ز روی تو بر ندارم چشم 229شمارهٔ ۸۶۸: بر یاد روی دوستان جام مصفا می کشم 230شمارهٔ ۸۶۹: ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم 231شمارهٔ ۸۷۰: مریم دوشیزه عیسی در شکم 232شمارهٔ ۸۷۱: نکرد با سر زلف تو هیچ کار دلم 233شمارهٔ ۸۷۲: دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم 234شمارهٔ ۸۷۳: چو باز کرد سر درج پرگهر چشمم 235شمارهٔ ۸۷۴: بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم 236شمارهٔ ۸۷۵: اگر عشق تو شد در خون جانم 237شمارهٔ ۸۷۶: در انتظار وصال تو عمر می گذرانم 238شمارهٔ ۸۷۷: جان برای تو که هم دردی و هم درمان ...239شمارهٔ ۸۷۸: مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه ...240شمارهٔ ۸۷۹: شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم 241شمارهٔ ۸۸۰: بار دگر عزم سفر می کنم 242شمارهٔ ۸۸۱: من دوست می دارم تو را گو قصد من ک ...243شمارهٔ ۸۸۲: عجب مدار خراباتیی چنین که منم 244شمارهٔ ۸۸۳: هلاک می شوم از لعبت شکر دهنم 245شمارهٔ ۸۸۴: یک ام شبی که به خلوت جمال دوست بب ...246شمارهٔ ۸۸۵: اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بین ...247شمارهٔ ۸۸۶: چه حالت است ندانم به خواب می بینم 248شمارهٔ ۸۸۷: منم آخر که چنین بی تو جهان می بین ...249شمارهٔ ۸۸۸: شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم 250شمارهٔ ۸۸۹: من اگر مست خرابم چه کنم مست توام 251شمارهٔ ۸۹۰: خراب کرده ی چشمان پر خمار توام 252شمارهٔ ۸۹۱: من کی ام تا گویمت آنِ توام 253شمارهٔ ۸۹۲: اگر چه هیچ نی ام هر چه هستم آن تو ...254شمارهٔ ۸۹۳: دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام 255شمارهٔ ۸۹۴: برون نمی رود از سر هوای روی توام 256شمارهٔ ۸۹۵: مکن ملامت اگر شهر بند کوی توام 257شمارهٔ ۸۹۶: خویش را با یاد جانان می دهم 258شمارهٔ ۸۹۷: فرو شده است به گل باز تا کمر پایم 259شمارهٔ ۸۹۸: من از این عهده کی برون آیم 260شمارهٔ ۸۹۹: چشم امیدوار به ره بر نهاده ایم 261شمارهٔ ۹۰۰: ما چو از بدو ازل باده پرست آمده ا ...262شمارهٔ ۹۰۱: ما ساغر الست به رغبت کشیده‌ایم 263شمارهٔ ۹۰۲: پنجاه سال خون دلِ رز مکیده‌ایم 264شمارهٔ ۹۰۳: گر به قلّاشی و رندی در جهان افسان ...265شمارهٔ ۹۰۴: صبا بگوی به یارم که باز می‌آیم 266شمارهٔ ۹۰۵: ما از آن جامِ الستی مستیم 267شمارهٔ ۹۰۶: آن چه از توحیدِ مطلق یافتیم 268شمارهٔ ۹۰۷: کار این است که از کارِ جهان آزادی ...269شمارهٔ ۹۰۸: آن چه شب بود که با دوست به پایان ...270شمارهٔ ۹۰۹: تا هوایِ هوایِ می کردیم 271شمارهٔ ۹۱۰: بقایِ عمرِ تو بادا گزینه یارِ قدی ...272شمارهٔ ۹۱۱: با تو دارم هرچه دارم از جدید و از ...273شمارهٔ ۹۱۲: ما نیز قیامت که بگفتند بدیدیم 274شمارهٔ ۹۱۳: دیر برآمد که روی یار ندیدیم 275شمارهٔ ۹۱۴: تا دُردیِ درد او چشیدیم 276شمارهٔ ۹۱۵: ما متقیان توبه کاریم 277شمارهٔ ۹۱۶: هر چه بر اندیشم از تو زار بگریم 278شمارهٔ ۹۱۷: هر چه در هستی ما هست چنان در بازی ...279شمارهٔ ۹۱۸: مست و لایعقل و دردی کش و خم پرداز ...280شمارهٔ ۹۱۹: ما که شنگولیانِ خوش باشیم 281شمارهٔ ۹۲۰: ما که دیوانگانِ مدهوشیم 282شمارهٔ ۹۲۱: عیش ما داریم کز شادی و شیون فارغی ...283شمارهٔ ۹۲۲: می‌روی ای در دلِ تنگم مقیم 284شمارهٔ ۹۲۳: ما که مستانِ الستیم چنان مستانیم 285شمارهٔ ۹۲۴: آخر بمردم از غمت ای زندگانیم 286شمارهٔ ۹۲۵: وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم 287شمارهٔ ۹۲۶: یار با ما هر چه گوید آن کنیم 288شمارهٔ ۹۲۷: چنان آرزومندِ دیدارِ اویم 289شمارهٔ ۹۲۸: به دردِ عشق شدم مبتلا دوا ز که جو ...290شمارهٔ ۹۲۹: دل گم کرده‌ی خود را ز کجا می‌جویم 291شمارهٔ ۹۳۰: ای خاک درِ تو آب رویم 292شمارهٔ ۹۳۱: در کویِ دوست گر چه نه مردانه می‌ر ...293شمارهٔ ۹۳۲: بیا تا کژ نشینم راست گویم 294شمارهٔ ۹۳۳: ما گر چه ز خدمتت جداییم 295شمارهٔ ۹۳۴: می‌خواره و می‌پرست ماییم 296شمارهٔ ۹۳۵: ما از آن مستان که پنداری نِه‌ایم 297شمارهٔ ۹۳۶: مهر من ای ماه روی مهربان 298شمارهٔ ۹۳۷: به غم بنشسته ام سر در گریبان 299شمارهٔ ۹۳۸: مسلمانان مسلمانان مسلمانی کدام اس ...300شمارهٔ ۹۳۹: یاد آن شب¬ها که بودی در کنارم دل¬ ...301شمارهٔ ۹۴۰: بوی بهار آمده ست و وقت گل ستان 302شمارهٔ ۹۴۱: محروم مانده ام ز ملاقات دوستان 303شمارهٔ ۹۴۲: دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان 304شمارهٔ ۹۴۳: آرزومندم به روی دوستان 305شمارهٔ ۹۴۴: ای باد صبا رَو ز سپاهان به قهستان 306شمارهٔ ۹۴۵: بنفشه زار برآمد ز طرفِ لاله¬ستان 307شمارهٔ ۹۴۶: ساقی فدای جان تو بادا هزار جان 308شمارهٔ ۹۴۷: باد بهار می وزد از طرف نهارجان 309شمارهٔ ۹۴۸: بحر عشق است این و در وی موج بیم و ...310شمارهٔ ۹۴۹: گر هیچ عشقت از در ناگه در آید ای ...311شمارهٔ ۹۵۰: متنعمّان چه دانند مشقت فقیران 312شمارهٔ ۹۵۱: از من ای باد سلامی به فلانی برسان 313شمارهٔ ۹۵۲: وه که جهان در گرفت سوزِ دمِ عاشقا ...314شمارهٔ ۹۵۳: ای که نبودی شبی مونسِ غم‌خوارگان 315شمارهٔ ۹۵۴: ساخته عشق چیست فطرتِ دیوانگان 316شمارهٔ ۹۵۵: مرا طاقت نمی‌باشد جدایی کردن از ج ...317شمارهٔ ۹۵۶: چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانا ...318شمارهٔ ۹۵۷: بساز بر بط و برزن رهِ قلندریان 319شمارهٔ ۹۵۸: کی تواند هرکس از خود عاشقی بر ساخ ...320شمارهٔ ۹۵۹: چه می‌خواهی پیاپی عهد بستن 321شمارهٔ ۹۶۰: چه بایدم دلِ شوریده درجهان بستن 322شمارهٔ ۹۶۱: یک تار موی از آن سر زلفین پر فتن 323شمارهٔ ۹۶۲: تنم جایی و دل جایی ندارم زهره ی گ ...324شمارهٔ ۹۶۳: ای روح من در قلب تو چون جان تو در ...325شمارهٔ ۹۶۴: ای آرزوی جانم در پای تو افتادن 326شمارهٔ ۹۶۵: نمیتوان دل یاری زخود بیازردن 327شمارهٔ ۹۶۶: تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن 328شمارهٔ ۹۶۷: توبه کردم که دگر توبه نخواهم کردن 329شمارهٔ ۹۶۸: ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن 330شمارهٔ ۹۶۹: مبارک است ملاقات دوستان کردن 331شمارهٔ ۹۷۰: نخواهم هرگز از می توبه کردن 332شمارهٔ ۹۷۱: به گدایان نرسد شاه سواری کردن 333شمارهٔ ۹۷۲: ناگزیریست مرا شیفته رایی کردن 334شمارهٔ ۹۷۳: مرا به فخر بود طوق فقر در گردن 335شمارهٔ ۹۷۴: صعب کاریست سرآسیمه ی ایام شدن 336شمارهٔ ۹۷۵: دلا تا چند با خود دوست بودن 337شمارهٔ ۹۷۶: سخت کاری‌ست ریاضت‌کشِ هجران بودن 338شمارهٔ ۹۷۷: ای آرزویِ چشمم روی تو باز دیدن 339شمارهٔ ۹۷۸: گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن 340شمارهٔ ۹۷۹: مرا ز دیده چه حاصل مگر به رویِ‌تو ...341شمارهٔ ۹۸۰: چه خوش باشد پس از هجران کشیدن 342شمارهٔ ۹۸۱: ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن 343شمارهٔ ۹۸۲: ای عشق می‌توانی بر کلّ و جزوِ ما ...344شمارهٔ ۹۸۳: عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن 345شمارهٔ ۹۸۴: ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن 346شمارهٔ ۹۸۵: گر بگویم که شد از نورِ تجلّی روشن 347شمارهٔ ۹۸۶: ای دلِ درمانده به حبس وطن 348شمارهٔ ۹۸۷: آخر ای ظالم خدا را یاد کن 349شمارهٔ ۹۸۸: ای پیک مشتاقان بگو امشب بدان پیما ...350شمارهٔ ۹۸۹: ماه رویا قصدِ جانِ مردمِ بی‌دل مک ...351شمارهٔ ۹۹۰: ای دل نمی‌گفتم تورا با عشق خود بی ...352شمارهٔ ۹۹۱: ای عشق تو در جان من از بدو کُن 353شمارهٔ ۹۹۲: ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن 354شمارهٔ ۹۹۳: گر هیچ می‌توانی ما را حمایتی کن 355شمارهٔ ۹۹۴: با پای لطف نگارا به کوی ما گذری ک ...356شمارهٔ ۹۹۵: گر هیچ می‌توانی ای دل گزارشی کن 357شمارهٔ ۹۹۶: ای قامتِ تو قیامتِ من 358شمارهٔ ۹۹۷: آبِ‌روی خود ببردم در میانِ انجمن 359شمارهٔ ۹۹۸: کُنج خراباتِ عشق، جای من و گنجِ م ...360شمارهٔ ۹۹۹: هر شب از ایوان به کیوان بگذرد فری ...361شمارهٔ ۱۰۰۰: مرا جانانه‌ای باید که باشد غم گس ...362شمارهٔ ۱۰۰۱: ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در ...363شمارهٔ ۱۰۰۲: اگر دست واگیری از کارِ من 364شمارهٔ ۱۰۰۳: ای که ندانی که چیست حالِ من و یا ...365شمارهٔ ۱۰۰۴: حذر کن ز آهِ جهان‌گیرِ من 366شمارهٔ ۱۰۰۵: یا رب آزاد کن مرا از من 367شمارهٔ ۱۰۰۶: تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار ا ...368شمارهٔ ۱۰۰۷: الغیاث از هم‌نشینان خیال‌آمیزی م ...369شمارهٔ ۱۰۰۸: مرا که دوست تو باشی نترسم از دشم ...370شمارهٔ ۱۰۰۹: جانِ من و عقلِ من و هوشِ من 371شمارهٔ ۱۰۱۰: ای سرِ کویِ تو منزل گَهِ آسایشِ ...372شمارهٔ ۱۰۱۱: کس ندارد خبر از واقعه ی مشکل من 373شمارهٔ ۱۰۱۲: ماه من ای سرو سیم اندام من 374شمارهٔ ۱۰۱۳: باد صبا هر نفس تازه کند جان من 375شمارهٔ ۱۰۱۴: ای عشق تو از بدو کن در جان من 376شمارهٔ ۱۰۱۵: صحبت اهل دلی و جاه من و جان من 377شمارهٔ ۱۰۱۶: الغیاث ای دوستان از درد بی درمان ...378شمارهٔ ۱۰۱۷: گواه است بر درد پنهان من 379شمارهٔ ۱۰۱۸: اگر ز دوستی اوست خلق دشمن من 380شمارهٔ ۱۰۱۹: کو شیفته ای کجاست چون من 381شمارهٔ ۱۰۲۰: هر لحظه هدهدی ز سبا میرسد به من 382شمارهٔ ۱۰۲۱: گر به گوشت برسد درد من و زاری من 383شمارهٔ ۱۰۲۲: بیا و دیده ی پر خون ما بین 384شمارهٔ ۱۰۲۳: ای ز بهشت بی خبر رونق نو بهار بی ...385شمارهٔ ۱۰۲۴: گوشه چشم پر خمارش بین 386شمارهٔ ۱۰۲۵: مجنون در لیلی زد فرهاد در شیرین 387شمارهٔ ۱۰۲۶: ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیری ...388شمارهٔ ۱۰۲۷: چون کنم برگ شکیبایی ندارم بیش از ...389شمارهٔ ۱۰۲۸: ایّها الخمّار مخموریم و رنجور و ...390شمارهٔ ۱۰۲۹: دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین 391شمارهٔ ۱۰۳۰: عشق با هر کس که گردد هم نشین 392شمارهٔ ۱۰۳۱: خوش است آن دو چشمِ مخمور و خوش آ ...393شمارهٔ ۱۰۳۲: به جفا دست برآورد و کمر بست به ک ...394شمارهٔ ۱۰۳۳: گر بدانی که من از عشقِ که‌ام زار ...395شمارهٔ ۱۰۳۴: بی‌دوست این منم که به سر می‌برم ...396شمارهٔ ۱۰۳۵: ای که دلم ز دست شد جانِ شما که ه ...397شمارهٔ ۱۰۳۶: ای که از مکرِ عدو بر خویش می‌پیچ ...398شمارهٔ ۱۰۳۷: مستم از اقداحِ مالا مالِ تو 399شمارهٔ ۱۰۳۸: رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ ...400شمارهٔ ۱۰۳۹: کارم از دست بشد دستِ من و دامنِ ...401شمارهٔ ۱۰۴۰: بادِ صبا بر گرفت بویِ عرق چینِ ت ...402شمارهٔ ۱۰۴۱: باز مرا مست کرد بویِ عرق چینِ تو 403شمارهٔ ۱۰۴۲: دل‌برا در آرزویِ رویِ شهر آرایِ ...404شمارهٔ ۱۰۴۳: ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفا ...405شمارهٔ ۱۰۴۴: آخر ای دوست کجایی که چنانم بی‌تو 406شمارهٔ ۱۰۴۵: دریغ آن همه امّیدِ من به یاریِ ت ...407شمارهٔ ۱۰۴۶: ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ ...408شمارهٔ ۱۰۴۷: ماییم و نیم جان و جهانی و نیم‌جو 409شمارهٔ ۱۰۴۸: به دادخواه زِ دستِ تو می‌روم سوی ...410شمارهٔ ۱۰۴۹: ندانم آفتاب است آن اگر رو 411شمارهٔ ۱۰۵۰: ای چون قدت نخاسته در جوی‌بار سرو 412شمارهٔ ۱۰۵۱: بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو 413شمارهٔ ۱۰۵۲: گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو ب ...414شمارهٔ ۱۰۵۳: خوش است بر لبِ قلزم نشسته در باک ...415شمارهٔ ۱۰۵۴: بادِ بهار می وزد بادۀ خوش گوار ک ...416شمارهٔ ۱۰۵۵: برآوردند طوفان از جهان دیوان سلی ...417شمارهٔ ۱۰۵۶: من به جان آمده ام راه سویِ جانان ...418شمارهٔ ۱۰۵۷: آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو 419شمارهٔ ۱۰۵۸: آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشن ...420شمارهٔ ۱۰۵۹: ما می رویم و با تو نکرده وداعِ ر ...421شمارهٔ ۱۰۶۰: اگر در عالمِ غیبم دهی راه 422شمارهٔ ۱۰۶۱: کیست کآرد به من از دوست پیامی نا ...423شمارهٔ ۱۰۶۲: برفکن برقع از آن رویِ چو ماه 424شمارهٔ ۱۰۶۳: هر که را مهرِ تو در دل نبود بی ج ...425شمارهٔ ۱۰۶۴: مرا هاتفی داد ناگاه توبه 426شمارهٔ ۱۰۶۵: تا شود از پیش ماه پرده برانداخته 427شمارهٔ ۱۰۶۶: ای به دعوی خویشتن را مرد معنی سا ...428شمارهٔ ۱۰۶۷: ای مرا در آتش هجران سراپا سوخته 429شمارهٔ ۱۰۶۸: لبت چشمه و خضر گردش نشسته 430شمارهٔ ۱۰۶۹: این منم خود را چنین در دست غم بگ ...431شمارهٔ ۱۰۷۰: هستم ز جام عشقت مست و خراب گشته 432شمارهٔ ۱۰۷۱: این بار شد از دستم کار دل سرگشته 433شمارهٔ ۱۰۷۲: زلف تو چون چشم مست تاب گرفته 434شمارهٔ ۱۰۷۳: باز آمده ای سری در آشفته 435شمارهٔ ۱۰۷۴: نکرده از دو عالم دست کوته 436شمارهٔ ۱۰۷۵: ای نازنین بی موجبی در خون ما رفت ...437شمارهٔ ۱۰۷۶: در ده علی الصباح به دفعِ خمار با ...438شمارهٔ ۱۰۷۷: بر دوستی تو می خورم باده 439شمارهٔ ۱۰۷۸: ساقی میِ شوق ناک در ده 440شمارهٔ ۱۰۷۹: بر کوچه ی او خواهم یک بار گذر کر ...441شمارهٔ ۱۰۸۰: ای به دیدار تو جانم آرزومند آمده 442شمارهٔ ۱۰۸۱: دوش بازم قاصدی از حضرت یار آمده 443شمارهٔ ۱۰۸۲: یار می باید که باشد چست و چالاک ...444شمارهٔ ۱۰۸۳: ماییم و جانی بر دهان از جور هجرا ...445شمارهٔ ۱۰۸۴: مسیح اگر به نفس کرد مرده‌ای زنده 446شمارهٔ ۱۰۸۵: ای مرا هم چو دیده نادیده 447شمارهٔ ۱۰۸۶: ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده 448شمارهٔ ۱۰۸۷: یاد آن وفت که جانانة ما ترسیده 449شمارهٔ ۱۰۸۸: ای من به وفای تو رسیده 450شمارهٔ ۱۰۸۹: عجب سرّی‌ست مردان را درونِ سینه ...451شمارهٔ ۱۰۹۰: مگر وصال تو روزی شود دگرباره 452شمارهٔ ۱۰۹۱: به پای عشق درافتاده‌ام دگرباره 453شمارهٔ ۱۰۹۲: به دام عشق درآویختم دگرباره 454شمارهٔ ۱۰۹۳: از برت می‌روم به ناچاره 455شمارهٔ ۱۰۹۴: بیار از آن لبِ شیرین‌تر از شکر ب ...456شمارهٔ ۱۰۹۵: زین پیش اگر مجنون دیوانه بُد اکن ...457شمارهٔ ۱۰۹۶: ای رشک برده در باغ از عارض تو لا ...458شمارهٔ ۱۰۹۷: از نَفَس دوست شد مریمِ جان حامله 459شمارهٔ ۱۰۹۸: زهی از عنبر سارا نغوله 460شمارهٔ ۱۰۹۹: غلام ساقیِ خویشم که از شرابِ شبا ...461شمارهٔ ۱۱۰۰: گران‌جانی مکن یارا مشو در خوابِ ...462شمارهٔ ۱۱۰۱: مسلمانان دگرباره به کوی افتادم ا ...463شمارهٔ ۱۱۰۲: غریبا گر خبر داری ز خانه 464شمارهٔ ۱۱۰۳: تا قدم در ره مردان ننهی مردانه 465شمارهٔ ۱۱۰۴: میان من و دوست چون شد یگانه 466شمارهٔ ۱۱۰۵: منم آن زاهد دورِ زمانه 467شمارهٔ ۱۱۰۶: سگالی هست ما را در میانه 468شمارهٔ ۱۱۰۷: ای یار برون شو از میانه 469شمارهٔ ۱۱۰۸: تو مرا هم‌نفسِ دیرینه 470شمارهٔ ۱۱۰۹: خوشا آبِ انگور در آبگینه 471شمارهٔ ۱۱۱۰: دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندو ...472شمارهٔ ۱۱۱۱: هر کجا برفکند قامتِ جانان سایه 473شمارهٔ ۱۱۱۲: نگاه می‌کنم از هر چه آفرید خدای 474شمارهٔ ۱۱۱۳: ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیو ...475شمارهٔ ۱۱۱۴: که می‌برد خبر از من بدان جهان آر ...476شمارهٔ ۱۱۱۵: روی زیبا به تو گفتم که میارای می ...477شمارهٔ ۱۱۱۶: غم نخواهم خورد گر دنیا سرآید گو ...478شمارهٔ ۱۱۱۷: گر هیچ به کویِ ما کنی رای 479شمارهٔ ۱۱۱۸: به مزدِ جان خود بر من ببخشای 480شمارهٔ ۱۱۱۹: چیست آن پای‌بندِ دست گشای 481شمارهٔ ۱۱۲۰: دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای 482شمارهٔ ۱۱۲۱: گر نداری خبر از چشمه ی حیوان به ...483شمارهٔ ۱۱۲۲: ای یار بی‌وفا که ز ما برشکسته‌ای 484شمارهٔ ۱۱۲۳: در دل نشسته‌ای اگر از دیده رفته‌ ...485شمارهٔ ۱۱۲۴: رفتی و صیدِ خاطر احباب کردهای 486شمارهٔ ۱۱۲۵: تا در خرابه ی دلِ ما خانه کرده‌ا ...487شمارهٔ ۱۱۲۶: مردمان گویند از می توبه تا کی کر ...488شمارهٔ ۱۱۲۷: ای یار بی‌وفا که دل از ما بریده‌ ...489شمارهٔ ۱۱۲۸: اگر عنانِ عنایت به سوی ما تابی 490شمارهٔ ۱۱۲۹: بازم افتاد دلِ ممتحن اندر تابی 491شمارهٔ ۱۱۳۰: دوش من بودم و خورشیدی و خوش مهتا ...492شمارهٔ ۱۱۳۱: ای صورت خیالت در پیش من شرابی 493شمارهٔ ۱۱۳۲: ما را بده از کوثرِ خم‌خانه شرابی 494شمارهٔ ۱۱۳۳: اگر خواهی که خود را بازیابی 495شمارهٔ ۱۱۳۴: شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی 496شمارهٔ ۱۱۳۵: ما را ز دهانِ تو نباتی 497شمارهٔ ۱۱۳۶: هنوز امّید می‌دارم به عون‌الله م ...498شمارهٔ ۱۱۳۷: ز ما برشکستی و از ما بجستی 499شمارهٔ ۱۱۳۸: گر به مستی زدم اندر سر زلفت دستی 500شمارهٔ ۱۱۳۹: یک جام به من ده و برستی 501شمارهٔ ۱۱۴۰: گر مستی و گر هواپرستی 502شمارهٔ ۱۱۴۱: چه شب بود آن که از ما برشکستی 503شمارهٔ ۱۱۴۲: گر تو را با ما نه یاری با تو ما ...504شمارهٔ ۱۱۴۳: خلاف وفا نیست در دوستی 505شمارهٔ ۱۱۴۴: نگارا یاد می‌داری که با ما عهد پ ...506شمارهٔ ۱۱۴۵: دوش آمد و گفت اگر ز هستی 507شمارهٔ ۱۱۴۶: کاش باری عقل دست از کارِ ما وادا ...508شمارهٔ ۱۱۴۷: کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداش ...509شمارهٔ ۱۱۴۸: با ما به وفا یک قدم ای یار نرفتی 510شمارهٔ ۱۱۴۹: تا در جهان پدید بود سرو قامتی 511شمارهٔ ۱۱۵۰: اگر هرگز شبی خواهی به بالا کرد م ...512شمارهٔ ۱۱۵۱: ساقیا خیز و برافروز سبک مصباحی 513شمارهٔ ۱۱۵۲: نه قلزمم که به هم در شوم به هر ب ...514شمارهٔ ۱۱۵۳: چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی 515شمارهٔ ۱۱۵۴: مرا رمزی عجب نازل شد از تعالیم ِ ...516شمارهٔ ۱۱۵۵: مرا جز تو باری نباشد مرادی 517شمارهٔ ۱۱۵۶: برفتی و ما را به هجران سپردی 518شمارهٔ ۱۱۵۷: اگر به کلبه احزان ما گذر کردی 519شمارهٔ ۱۱۵۸: گر هیچ صبا به ما گذر کردی 520شمارهٔ ۱۱۵۹: برفتی و ما را فراموش کردی 521شمارهٔ ۱۱۶۰: عجب که رغبت دیدار دوستان کردی 522شمارهٔ ۱۱۶۱: یادِ آن وقت که با ما نظری می کرد ...523شمارهٔ ۱۱۶۲: هیچ یاری بود که برگردی 524شمارهٔ ۱۱۶۳: نه قبول کرده بودی که ز عهد برنگر ...525شمارهٔ ۱۱۶۴: ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مرد ...526شمارهٔ ۱۱۶۵: ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی 527شمارهٔ ۱۱۶۶: دوش آمدی و خرمن ما آتشی زدی 528شمارهٔ ۱۱۶۷: چه شورست این که در عالم فکندی 529شمارهٔ ۱۱۶۸: نمازِ شام رسید ای بتِ سمرقندی 530شمارهٔ ۱۱۶۹: رسید جان به دهانم ز آرزومندی 531شمارهٔ ۱۱۷۰: رسید جان به لبم از بس آرزومندی 532شمارهٔ ۱۱۷۱: گسسته‌ای و نخواهی که باز پیوندی 533شمارهٔ ۱۱۷۲: مرحبا مرحبا کجا بودی 534شمارهٔ ۱۱۷۳: درآ اهلا و سهلا مرحبا کویی کجا ب ...535شمارهٔ ۱۱۷۴: اگر زمام ارادت به دست ما بودی 536شمارهٔ ۱۱۷۵: دریغا گر شبی روزی تو را پروای ما ...537شمارهٔ ۱۱۷۶: اگر هیچ آن پری رخ را دمی پروای م ...538شمارهٔ ۱۱۷۷: گر آتشی چو من در میان جان بودی 539شمارهٔ ۱۱۷۸: مرا گر همّتی مردانه بودی 540شمارهٔ ۱۱۷۹: یاد باد آن که مرا با تو قراری بو ...541شمارهٔ ۱۱۸۰: گر هیچ شریف‌تر ز می بودی 542شمارهٔ ۱۱۸۱: دو سه روز است که دیدار به ما ننم ...543شمارهٔ ۱۱۸۲: وفا نکردی و از دوستی بگردیدی 544شمارهٔ ۱۱۸۳: وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی 545شمارهٔ ۱۱۸۴: دریغا مهر و پیوندت که بگسستی و ب ...546شمارهٔ ۱۱۸۵: باز جهان تازه کرد قدرتِ باری 547شمارهٔ ۱۱۸۶: آخر ای دوست به من به من باز نظر ...548شمارهٔ ۱۱۸۷: خلافِ عهد روا نیست در وفاداری 549شمارهٔ ۱۱۸۸: خلافِ عهد مکن گر سرِ وفاداری 550شمارهٔ ۱۱۸۹: توقّع است که گوشی به حالِ ما دار ...551شمارهٔ ۱۱۹۰: مرا به چاشنیی جانبی مگر داری 552شمارهٔ ۱۱۹۱: نه مهربانی و نه شفقت و نه دل دار ...553شمارهٔ ۱۱۹۲: ختنی جمالی ای جام حبشی چه نام دا ...554شمارهٔ ۱۱۹۳: بتا بر سرو می گویند خورشید روان ...555شمارهٔ ۱۱۹۴: دلبرا با ما سر پیوند داری یا ندا ...556شمارهٔ ۱۱۹۵: من نه آنم به حقیقت که تو می پندا ...557شمارهٔ ۱۱۹۶: گر تو در این بیابان برگ سفر ندار ...558شمارهٔ ۱۱۹۷: گر سر و برگ بلای عشق نداری 559شمارهٔ ۱۱۹۸: به بالینم فراز آمد میان خواب و ب ...560شمارهٔ ۱۱۹۹: بامن ای یار ندانم سر یاری داری 561شمارهٔ ۱۲۰۰: بی می منشین اگر دلی داری 562شمارهٔ ۱۲۰۱: نمی‌دانم چه بد کردم که نیکم زار ...563شمارهٔ ۱۲۰۲: می‌روی می‌دهدت دل که مرا بگذاری 564شمارهٔ ۱۲۰۳: مرای ای یار ضایع می‌گذاری 565شمارهٔ ۱۲۰۴: دوش آمد و گفت در چه کاری 566شمارهٔ ۱۲۰۵: خوش ایّامی و خرّم روزگاری 567شمارهٔ ۱۲۰۶: دل ببرد از من بتی زیبا نگاری 568شمارهٔ ۱۲۰۷: نیک‌بخت است که دارد چو تو یاری و ...569شمارهٔ ۱۲۰۸: باز دلم صید کرد طرفه نگاری 570شمارهٔ ۱۲۰۹: مرا گر یار خواهد گفت رو بر بند ز ...571شمارهٔ ۱۲۱۰: یار مرا وعده داد بوس و کناری 572شمارهٔ ۱۲۱۱: آرزو می کندم با تو شبی بوس و کنا ...573شمارهٔ ۱۲۱۲: مپسند یارا ما را به خواری 574شمارهٔ ۱۲۱۳: دگر بار از نسیم نو بهاری 575شمارهٔ ۱۲۱۴: بیا یارا که آمد وقتِ یاری 576شمارهٔ ۱۲۱۵: مگسل نگارا پیوندِ یاری 577شمارهٔ ۱۲۱۶: گر طاقت ما داری در مستی و هشیاری 578شمارهٔ ۱۲۱۷: ترا خود نیست راه و رسمِ یاری 579شمارهٔ ۱۲۱۸: چرا سر به پیوندِ ما در نیاری 580شمارهٔ ۱۲۱۹: باز دل دادم به دستِ دل بری 581شمارهٔ ۱۲۲۰: گرت بخت یارست فرمان بری 582شمارهٔ ۱۲۲۱: ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می ب ...583شمارهٔ ۱۲۲۲: بس در جفا مکوش که از حد بمی بری 584شمارهٔ ۱۲۲۳: یا رب آن ماه است یا خورشید یا بُ ...585شمارهٔ ۱۲۲۴: بگذر ای باد بر اطرافِ قهستان سحر ...586شمارهٔ ۱۲۲۵: گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری 587شمارهٔ ۱۲۲۶: هیچت افتد که به ما بر گذری 588شمارهٔ ۱۲۲۷: اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری 589شمارهٔ ۱۲۲۸: سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری 590شمارهٔ ۱۲۲۹: گر مرا نیست به کویِ تو مجالِ گذر ...591شمارهٔ ۱۲۳۰: جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری 592شمارهٔ ۱۲۳۱: عشق را ختم است بر عالم سری 593شمارهٔ ۱۲۳۲: چرا به جانبِ یاران نمی‌کند نظری 594شمارهٔ ۱۲۳۳: ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاو ...595شمارهٔ ۱۲۳۴: بیش ازینم نشود از تو میسّر به صب ...596شمارهٔ ۱۲۳۵: ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجور ...597شمارهٔ ۱۲۳۶: خوش است دردِ جدایی و داغِ مهجوری 598شمارهٔ ۱۲۳۷: ای پیرِ سال‌خورده غمِ خود نمی‌خو ...599شمارهٔ ۱۲۳۸: گر ز شیرین‌لبی کنم شوری 600شمارهٔ ۱۲۳۹: بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری 601شمارهٔ ۱۲۴۰: به ناموس آتش اندر زن بیار آن آبِ ...602شمارهٔ ۱۲۴۱: موحّدوار کن در عشق سیری 603شمارهٔ ۱۲۴۲: تا نیستی خود را از راه برنگیری 604شمارهٔ ۱۲۴۳: بر ما به گناهی که نکردیم نگیری 605شمارهٔ ۱۲۴۴: مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست ...606شمارهٔ ۱۲۴۵: چه دلبری که به دل داریی نپردازی 607 شمارهٔ ۱۲۴۶: گر چه مشغولی و با بنده نمی پردا ...608شمارهٔ ۱۲۴۷: همای وارم اگر سایه بر سر اندازی 609شمارهٔ ۱۲۴۸: زبان دراو مکش ای بی بصر به دست د ...610شمارهٔ ۱۲۴۹: گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسا ...611شمارهٔ ۱۲۵۰: شبی گر اتّفاق افتد که با ما خلوت ...612شمارهٔ ۱۲۵۱: چه باشد اربه ملاقات چاره‌ای سازی 613شمارهٔ ۱۲۵۲: به حال من چه شود گر نظر کنی روزی 614شمارهٔ ۱۲۵۳: خوشا که موسمِ گل بامداد برخیزی 615شمارهٔ ۱۲۵۴: اگر چه سوخته‌ام در بلای عشق بسی 616شمارهٔ ۱۲۵۵: به اعتقاد نزاری عزیزتر به بسی 617شمارهٔ ۱۲۵۶: حرام بر من اگر بی تو می زنم نفسی 618شمارهٔ ۱۲۵۷: بمیرو تا نبود هم نفس مزن نفسی 619شمارهٔ ۱۲۵۸: گر یاد روزگار فراغت کند کسی 620شمارهٔ ۱۲۵۹: کس ندارم که پیامی برد از من به ک ...621شمارهٔ ۱۲۶۰: گر ز مردان صاحب درد باشی 622شمارهٔ ۱۲۶۱: مرا تا جان و دل باشد به جای جان ...623شمارهٔ ۱۲۶۲: ترا با خویش کاری نیست تا با خویش ...624شمارهٔ ۱۲۶۳: گر به فرمانِ من سوخته خرمن باشی 625شمارهٔ ۱۲۶۴: به دست بی خبران چیست هیچ سرزنشی 626شمارهٔ ۱۲۶۵: برخیز نگارا و برافروز چراغی 627شمارهٔ ۱۲۶۶: دلا یک رنگ شو با ما مپوش از زرق ...628شمارهٔ ۱۲۶۷: کُشتی ز بس انتظار تا کی 629شمارهٔ ۱۲۶۸: فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی 630شمارهٔ ۱۲۶۹: ای دل آخر سر بنه گردن فرازی تا ب ...631شمارهٔ ۱۲۷۰: سوختم در زمهریر از تشنگی 632شمارهٔ ۱۲۷۱: مرا با دوست می افتد به هر وقتی و ...633شمارهٔ ۱۲۷۲: شدستم ناگهان در وجد و حالی 634شمارهٔ ۱۲۷۳: عشق آمد و کرد خانه خالی 635شمارهٔ ۱۲۷۴: ما را نبود قاعده ی جنگ و جدالی 636شمارهٔ ۱۲۷۵: نه وقتی با منت بودی وصالی 637شمارهٔ ۱۲۷۶: خوب آفریدی ز ین سان جمالی 638شمارهٔ ۱۲۷۷: غمزه ی مست صنم بابلی 639شمارهٔ ۱۲۷۸: بر آن سری که دل مستمند ما بخلی 640شمارهٔ ۱۲۷۹: فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی 641شمارهٔ ۱۲۸۰: ای در بیابان غمت سرگشته هر جایی ...642شمارهٔ ۱۲۸۱: دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی 643شمارهٔ ۱۲۸۲: آخر منم و لبی و جامی 644شمارهٔ ۱۲۸۳: حرام است ار دلی داری حیاتی بی دل ...645شمارهٔ ۱۲۸۴: می حرام است خاصه بر عامی 646شمارهٔ ۱۲۸۵: هر چه در پیشانیم آویخت می 647شمارهٔ ۱۲۸۶: یاد آن شب ها که در خلوت به روز آ ...648شمارهٔ ۱۲۸۷: من تشنه ترم ساقی حالی به من آور ...649شمارهٔ ۱۲۸۸: گر نه به دست نفس بهیمی اسیرمی 650شمارهٔ ۱۲۸۹: آوازه درافتاد که باز آمدم از می 651شمارهٔ ۱۲۹۰: گفت به من محتسب که توبه کن از می 652شمارهٔ ۱۲۹۱: دروغ است کی کرده ام توبه از می 653شمارهٔ ۱۲۹۲: خوش بود به صبح دم زمزمه ی خروسِ ...654شمارهٔ ۱۲۹۳: خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می 655شمارهٔ ۱۲۹۴: خوش نیست بر طلیعه ی انوارِ بام م ...656شمارهٔ ۱۲۹۵: ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می 657شمارهٔ ۱۲۹۶: خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می 658شمارهٔ ۱۲۹۷: زاهد اگر نمی خورد اندر سه ماه می 659شمارهٔ ۱۲۹۸: دگر باره کردم اعادت به می 660شمارهٔ ۱۲۹۹: هر که را دادند از آن خمخانه می 661شمارهٔ ۱۳۰۰: مهر ماه آمد بیار ای ماهِ مهرافزا ...662شمارهٔ ۱۳۰۱: گر به من می آورد باد از عرق چینش ...663شمارهٔ ۱۳۰۲: ساقیا می بیار حالی می 664شمارهٔ ۱۳۰۳: می بیار ای غلام حالی می 665شمارهٔ ۱۳۰۴: الله الله بده بده می می 666شمارهٔ ۱۳۰۵: بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ ...667شمارهٔ ۱۳۰۶: مرا با تو ای یار سری‌ست جانی 668شمارهٔ ۱۳۰۷: وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی 669شمارهٔ ۱۳۰۸: دلا گر قدرِ این دولت بدانی 670شمارهٔ ۱۳۰۹: مرا چه واقعه افتاد گر نمی‌دانی 671شمارهٔ ۱۳۱۰: اگرت معیشتی هست و کفافِ کامرانی 672شمارهٔ ۱۳۱۱: چو تازه کرد جهان نوبهار و رفت خز ...673شمارهٔ ۱۳۱۲: وداع کردم و رفتم به صد پریشانی 674شمارهٔ ۱۳۱۳: بیا ای مرا خوش تر از زندگانی 675شمارهٔ ۱۳۱۴: من بعد ازین چه گونه کنم بی تو زن ...676شمارهٔ ۱۳۱۵: قندست ندانم دهن تنگ فلانی 677شمارهٔ ۱۳۱۶: ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسما ...678شمارهٔ ۱۳۱۷: هَلاک می‌کندم غصه ی پشیمانی 679شمارهٔ ۱۳۱۸: جان برای تو که هم جانی و هم جانا ...680شمارهٔ ۱۳۱۹: به قاین بگذر ای باد ار توانی 681شمارهٔ ۱۳۲۰: مردم ز عشق رویت رحمی کن ار توانی 682شمارهٔ ۱۳۲۱: پیری‌ست مرا چو نو جوانی 683شمارهٔ ۱۳۲۲: گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی 684شمارهٔ ۱۳۲۳: گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی 685شمارهٔ ۱۳۲۴: اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی 686شمارهٔ ۱۳۲۵: دوزخِ دنیاست تاویلِ فراقِ آن جها ...687شمارهٔ ۱۳۲۶: باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی 688شمارهٔ ۱۳۲۷: با تو رازی‌ست مرا از دگران پنهان ...689شمارهٔ ۱۳۲۸: مست و شوریده چنانم که ز بی خویشت ...690شمارهٔ ۱۳۲۹: باور نمی‌کنم که تو پیمان بنشکنی 691شمارهٔ ۱۳۳۰: می‌بری از منِ مسکین دل و بر می‌ش ...692شمارهٔ ۱۳۳۱: به یک غمزه شهری پریشان کنی 693شمارهٔ ۱۳۳۲: شنیده ام که تو با دوستان وفا نکن ...694شمارهٔ ۱۳۳۳: به بوسه ای چه شود گر مضایقت نکنی 695شمارهٔ ۱۳۳۴: به دل زمن بحلی گر به جان طمع نکن ...696شمارهٔ ۱۳۳۵: دل میبری به غارت و شلتاق می کنی 697شمارهٔ ۱۳۳۶: زان خوشه نغوله که آونگ می کنی 698شمارهٔ ۱۳۳۷: دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی 699شمارهٔ ۱۳۳۸: بر آواز چنگ و رباب و دف و نی 700شمارهٔ ۱۳۳۹: به جان نزدیکِ جانانم مسافت گرچه ...701شمارهٔ ۱۳۴۰: ای گر درآید از درم سرمست یار قای ...702شمارهٔ ۱۳۴۱: ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی 703شمارهٔ ۱۳۴۲: تا به کی عجب و شرک و خود بینی 704شمارهٔ ۱۳۴۳: به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی 705شمارهٔ ۱۳۴۴: ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان ...706شمارهٔ ۱۳۴۵: ای بی تو دلِ مرا قراری نی 707شمارهٔ ۱۳۴۶: مرا تا دلی هست جانم تویی 708شمارهٔ ۱۳۴۷: مرا چیزهایی نمودند روی 709شمارهٔ ۱۳۴۸: من آن نی ام که نی ام با تو یک دل ...710شمارهٔ ۱۳۴۹: دل برا هر چ از برِ ما می روی 711شمارهٔ ۱۳۵۰: در دل نشسته ای اگر از دیده می رو ...712شمارهٔ ۱۳۵۱: روی مخوانش که می چکد عرق از وی 713شمارهٔ ۱۳۵۲: ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی 714شمارهٔ ۱۳۵۳: صنوبر قامتی دیدم به راهی 715شمارهٔ ۱۳۵۴: چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگ ...716شمارهٔ ۱۳۵۵: نظرمان تازه می کن هر پگاهی 717شمارهٔ ۱۳۵۶: بر من بگذشت دی پگاهی 718شمارهٔ ۱۳۵۷: چندان بنالم هر صبحگاهی 719شمارهٔ ۱۳۵۸: پیام داد به من هاتف سحرگاهی 720شمارهٔ ۱۳۵۹: هرگز نکنی به ما نگاهی 721شمارهٔ ۱۳۶۰: بتی در خیمه ی دیدم چو ماهی 722شمارهٔ ۱۳۶۱: عشق است نه هر چنان که خواهی 723شمارهٔ ۱۳۶۲: من ز می کی توبه کردم این چه بهتا ...724شمارهٔ ۱۳۶۳: دریغ عمر که بی‌هوده صرف شد هی هی 725شمارهٔ ۱۳۶۴: عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبای ...726شمارهٔ ۱۳۶۵: به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی 727شمارهٔ ۱۳۶۶: نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی 728شمارهٔ ۱۳۶۷: نه قرار داده بودی که شبی به خلوت ...729شمارهٔ ۱۳۶۸: دلم را دیده‌ام روز جایی و عجب جا ...730شمارهٔ ۱۳۶۹: ندارم محرمِ رازی که پیغامی برد ج ...731شمارهٔ ۱۳۷۰: نوشته یافتم رمزی به خطِّ خوب بر ...732شمارهٔ ۱۳۷۱: خاطرم باز به جایی شد و مشکل جایی 733شمارهٔ ۱۳۷۲: محرمی کو که پیامی برد از من جایی 734شمارهٔ ۱۳۷۳: صبا گر توانی گذر کن به جایی 735شمارهٔ ۱۳۷۴: فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ ج ...736شمارهٔ ۱۳۷۵: شبِ وصال نبردم گمانِ روز جدایی 737شمارهٔ ۱۳۷۶: در سر از وصلِ تو هر طایفه را سود ...738شمارهٔ ۱۳۷۷: ما از غم تو شدیم سودایی 739شمارهٔ ۱۳۷۸: برفت و برد دل و دینم آن بخارایی 740شمارهٔ ۱۳۷۹: گر امشب هم چو دوش از در درآیی 741شمارهٔ ۱۳۸۰: بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآی ...742شمارهٔ ۱۳۸۱: هنوزم می دهد زحمت میان سرو بالای ...743شمارهٔ ۱۳۸۲: مرا ناگاه پیش آمد بلایی 744شمارهٔ ۱۳۸۳: ای یار اگر تو یار مایی 745شمارهٔ ۱۳۸۴: اگر به گوشه چشم التفات فرمایی 746شمارهٔ ۱۳۸۵: امید هست که روزی جمال بنمایی 747شمارهٔ ۱۳۸۶: وقت نیامد که روی باز نمایی 748شمارهٔ ۱۳۸۷: دریغا روزگارِ عیش و ایامِ برنایی 749شمارهٔ ۱۳۸۸: ندارم در همه شهر آشنایی 750شمارهٔ ۱۳۸۹: ای در محیط کرده دعوی آشنایی 751شمارهٔ ۱۳۹۰: ای چشم مرا تو روشنایی 752شمارهٔ ۱۳۹۱: در باغ چنین سروی کی خاست به رعنا ...753شمارهٔ ۱۳۹۲: برفتم از برت ای دیده را چو بینای ...754شمارهٔ ۱۳۹۳: آمدم باز دلی مضطرب از دروایی 755شمارهٔ ۱۳۹۴: نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی 756شمارهٔ ۱۳۹۵: ای مونس روزگار تنهایی 757شمارهٔ ۱۳۹۶: شب مفارقت و روز هجر و تنهایی 758شمارهٔ ۱۳۹۷: ز بی یاری و بی کاری و بی خوابی و ...759شمارهٔ ۱۳۹۸: خون شد دل مجروحم در گوشه ی تنهای ...760شمارهٔ ۱۳۹۹: ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی 761شمارهٔ ۱۴۰۰: خوش است عالم آزادگی و خوش خویی 762شمارهٔ ۱۴۰۱: اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی 763شمارهٔ ۱۴۰۲: بر سر راهِ توام روز و شب آخر کوی ...764شمارهٔ ۱۴۰۳: ساقیِ مجلسِ صفا چاره ی ما به چار ...765شمارهٔ ۱۴۰۴: هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ا ...766شمارهٔ ۱۴۰۵: آخر ای شمعِ روان پروانه ای 767شمارهٔ ۱۴۰۶: دیده ای در عشق چون مجنون دگر دیو ...768شمارهٔ ۱۴۰۷: کیست پیرِ عاقلان در کویِ تو دیوا ...769شمارهٔ ۱۴۰۸: ساقی ز بامداد بیاور قنینه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ