کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دامن چشمانش آلودست خونی کرده اند

    یا مگر دوشینه تا وقت سحر می خورده اند

    بر جمالش نقطه ای دیدم عجب آمد مرا

    تا چرا بر روی خورشید آن سیاهی کرده اند

    گفتم آن خال سیه بر روی خوبت چیست؟ گفت:

    دانه فلفل ز هندستان به روم آورده اند

    رویش ار در خط شود روزی عجب نبود از آنک

    چشمه خضر است در تاریکی اش آورده اند

    غمزه مستش ببین خون به ناحق ریخته ست

    ور نداری باور اینک شاهدان در پرده اند

    در تماشاگاه جان جز قامت چالاک تو

    راستی حرفیست کز لوح ازل بسترده اند

    احتمال طعنه یابد کرد از دشمن که دوست

    غم نخواهد خورد اگر آسوده ور آزرده اند

    عاقلان کردند بر مجنون در آن عهد اعتراض

    بعد ازین دیوانه ی عاقل بدو بسپرده اند

    من چو مجنون گر نظرگاهی به دست آورده ام

    هر زمان بر خون من دعوی به قاضی برده اند

    گر زیان در سینه ی پر آتش من می کنند

    باش گو آنها که شنعت می کنند افسرده اند

    شد دلم چون جوز مهر ماه گندم گون دوست

    بیشتر شیرین زبانان اندک اندک مرده اند

    چون نزاری مهره مهر وفاداری که باخت

    تا بساط حسن خوبان در جهان گسترده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha