کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مقری صبوح کرده بر مناره شد

    آوازه منادیِ او بر ستاره شد

    در داد الصلات که هان ای صبوحیان

    خیزید هین که دور حریفان سه باره شد

    از بس که می کشند ز پس قاضی و خطیب

    دستارهای سد چله شان پاره پاره شد

    شب از پی پیاله و روز از پی خمار

    این در جوار حیله و آن در غراره شد

    قاضی معاف شد به قراتمغه از قلان

    مقری به آل تمغا وضع از شماره شد

    ضرب اصول محتسب و لحن دل گشای

    در گوشِ هوش اهل طرب گوشواره شد

    وا حسرتا که گردن و گوش صلاح و خیر

    از شومی عوانان بی طوق و یاره شد

    صدری معظم است و امیری ممکّن است

    هر خر بطی که بر دو رکابی سواره شد

    آری به اختلاف زمان از مدار چرخ

    بسیار یک سواره امیر هزاره شد

    دیریست تا خدنگ مرا از کمان کام

    بیرون ز شستِ حیله و بازوی چاره شد

    از جمع ضد خویش خرد را نزاریا

    باید ضرورتا ز میان بر کناره شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha