کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشمه خضر دهانی ست که جان می بخشد

    روح را معجزه روح روان می بخشد

    ما خرابیم و یبابیم* و مقامات کمال

    به خراباتی بی نام و نشان می بخشد

    با من و تو به جز از عشق بر او چیزی نیست

    طاق ابرو و مژه تیر و کمان می بخشد

    با من و با تو به جز بخشش او چیزی نیست

    فطرت است این چه توان کرد چنان می بخشد

    این نه میراث من و توست نه حق من و تو

    هرچه او خواسته باشد به تو آن می بخشد

    غیرتِ قدرت حق بین که عصای چوبین

    می کند افعی و معجز به شبان می بخشد

    هرکه افسرده عشق است از او ناید هیچ

    عشق پیری ست که او بخت جوان می بخشد

    دم به دم بشنو تا با تو چه می گوید عشق

    نقد توفیر دهد نسیه زیان می بخشد

    زین چه منت برم ای خواجه نمی خواهم اگر

    به نزاری گدا ملک جهان می بخشد

    اگرم بر نفس باز پسین رحم کند

    کار آن است ضمان کرده امان می بخشد

    در جوار خودم ار بار دهد اینم بس

    خاصه خود خواجه ما گنج روان می بخشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha