کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیرانه سرم کاری پیش آمد و مشکل شد

    ناچار چنین باشد هرکو ز پی دل شد

    جان و دل و دین دادم بر باد ز دست دل

    بنگر که مرا از دل چه مرتبه حاصل شد

    من بر سر کوی او تسلیم شدم مطلق

    بازش غم جان نبوَد هر مرغ که بسمل شد

    با عقل همی گفتم اندیشه بهبودی

    عشق آمد و بر هم زد کار آمد و مشکل شد

    زین پیش ندانستم تا با که درافتادم

    بر هرکه فتد کاری آنست که غافل شد

    ما پرتو آن نوریم ار نه به چه ضدیت

    هر کو نفس از ما زد با خاک مقابل شد

    آری نفس مردان بر سدره کند جولان

    تا چشم زدی بر هم حاصل همه واصل شد

    گر عقل چنین باشد با نفس که در پیش است

    بی واسطه‌ء اول در مرتبه عاقل شد

    پس هیچ نه درپاید چون عقل تمام آید

    کو کیست که نه این جا بی واسطه کامل شد

    بر من به ملامت گر تشنیع زند جاهل

    جهل است و گناه من در گردن جاهل شد

    عقلم ز پی نسبت بیچاره نزاری را

    می خواست که بستاند عشق آمد و حایل شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha