کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پای هر کس که در آن سلسله‌ء مشکین شد

    فارغ از قاعده و سنت اهل دین شد

    نافه مشک که از باد صبا می زد لاف

    چین زلف تو بدید و رخش پر چین شد

    گل مگر بر رخ چون ماه تو افکند نظر

    ورقش از عرق شرم و حسد پروین شد

    سرو را رفتن چالاک تو خوب آمد ، گفت:

    چابکی بر قد و بر قامت تو تعیین شد

    دست سیمین تو محتاج نبودی به خضاب

    تا چه می خواست که در خون من مسکین شد

    لب شیرین تو کآفاق از او پر شور است

    اضطراب دل مجنون مرا تسکین شد

    علم الله که دگر طاقت هجرانم نیست

    بسکه از دست تو فریاد به علیین شد

    رحم کن بر من بیچاره علی رغم رقیب

    از کی ات کشتن و بیداد کسان آیین شد

    حاسدم گفت نزاری سخنت را اینقدر

    از کجا خاست که صیتش به جهان چندین شد

    گفتمش خسرو خوبان بت شکر لب من

    بوسه ای داد به من زان سخنم شیرین شد.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha