کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشتاق لقا روی نظر باز نگیرد

    هرگز قدم از بیم خطر باز نگیرد

    جز دیدن خوبان ندهد باصره را نور

    کس دوستی از دیده‌ء سر ، باز نگیرد

    صاحب نظر آن است ست که چشم از همه عالم

    بردوزد و از یار نظر باز نگیرد

    پاکان که نظرشان همه خیرست ز فرزند

    لیکن پسری میل ز سر باز نگیرد

    ما را مکن ای مدعی از روی نکو منع

    کز کبک حذر کردن ، در باز نگیرد

    تا زنده شود دوست به بوی نفس دوست

    نوش از دهنِ همچو شکر باز نگیرد

    حکمی ز ازل رفت یقین دان که چنین حال

    گردون به قضا نیز و قدر باز نگیرد

    فرزند که عاشق شد از او کار نیاید

    در گوشِ دلش پند پدر باز نگیرد

    بر بادیه‌ء آتشِ عشق آنکه گذر کرد

    آب از دهن تشنه جگر ، باز نگیرد

    در پای نزاری مشِکن نیزه تشنیع

    کو دست ز دامان سحر باز نگیرد

    باری ز من این پند درین شهر بگویید

    تا خانه نشین بار سفر باز نگیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha