کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد

    سلطنتی چنان عجب گر به چنین گدا رسد

    ما ننشسته یک نفس باهم و شهر پر سخن

    قصه ماجرای من تا پس از این کجا رسد

    کار به جان رسید و تو هیچ به ما نمی رسی

    زین به نواتر آشنا با سر آشنا رسد

    گر چه نمی رسد به ما نوبت اتصال تو

    هم به امید حالیا صبر کنیم تا رسد

    جهد کنیم سال‌ها تا تو دمی به ما رسی

    صبر کنند عمرها تاچو تویی فرا رسد

    گر بکشی و بعد از این بر سر کشته بگذری

    از نفس نسیم تو روح به شخص ما رسد

    چند ستم کشم ز دل دیده چرا نمی کَنَم

    جرم من است راستی هر چه به ما جزا رسد

    آینه ی افق چنان تیره کند که بخت من

    دود دل پر آتشم گر به دم صبا رسد

    یا برسی به کام دل یا نرسی نزاریا

    گر نرسد جفا به سر عمر به منتها رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha