کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم ز سوز جگر دم به دم بمی‌سوزد

    کدام دل که ز سر تا قدم بمی‌سوزد

    عجب ز مردمک دیده مانده ام که مدام

    میان آب دو چشم است و هم بمی‌سوزد

    ز آه من دمِ باد صبا نمی فسرَد

    ز سوز من نفس صبح دم بمی‌سوزد

    ز می که مونس جان بود بر شکست دلم

    که در عروق ز اندیشه دم بمی‌سوزد

    ز جام جم چه کند مفلسی که در شب تار

    به دود آه سحر ملک جم بمی‌سوزد

    به من نماند ز هستی و نیستی چیزی

    که برق عشق ، وجود و عدم بمی‌سوزد

    اگر بسوخت تنم از سموم غم چه عجب

    که آدمی ز بس افراط غم بمی‌سوزد

    بسوختیم و دمی در رقیب ما نگرفت

    بلی بلی مگر افسرده کم بمی‌سوزد

    ز بس که شعله آهم به شعر در پیچد

    مداد وقت کتابت قلم بمی‌سوزد

    حذر ز سوز نذاری کز آتش سینه

    به چنگ بر نفس زیر و بم بمی‌سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha