کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا با دوست کاری اوفتاده ست

    که دل با او به جانم در نهاده ست

    ولیکن اختیاری نیست این کار

    که خشت از کالبد بیرون فتاده ست

    جمالش از دماغم هوش برداشت

    خیالش پیشِ چشمم ایستاده ست

    به جز می مونس دیگر ندارم

    دلِ غم گین به می پیوسته شادست

    مراد از هر دو عالم گر بدانی

    حضورِ دوستان و جام باده ست

    وگرنه هر چه بیرون زین دو قسم است

    به نزدیکِ خرد فی الجمله بادست

    چو موعد زان جهان حور و شراب است

    مرا این هر دو این جا دست داده ست

    نخواهم انتظارِ نسیه بردن

    بهشت نقد بر ما در گشاده ست

    نزاری مریم رز را نکو دار

    که می او را مسیحی پاک زاده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha