کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کس نداند که مرا با که سر وکار افتاد

    گر چه در عشق چنین واقعه بسیار افتاد

    غرّه بودم به شکیبایی و خود بینی عقل

    برق عشق آمد و در خرمن پندار افتاد

    شوق غالب شد و وجدم به خرابات کشید

    لاجرم ولوله در خلق به یک بار افتاد

    حسن در مکتب عشق آمد و بر لیلی تافت

    سوز در سینه مجنون گرفتار افتاد

    پرتو شمع جمالش چو برو تافت بسوخت

    هم چو پروانه و افسرده در انکار افتاد

    یار سرمست به بازار برآمد روزی

    راز سر بسته ما بر سر بازار افتاد

    مکن ای یار ملامت که چو من بسیاری

    از عبادتکده ناگاه به خمّار افتاد

    طعنه خلق و جفای فلک و جور رقیب

    همه سهل است اگر یار وفادار افتاد

    به قضا تن ده و بی فایده مخروش ای دل

    همه تدبیر بود بیهده چون کار افتاد

    کعبه آسان ندهد دست زیارت کردن

    سیر پا آبله در بادیه دشوار افتاد

    سر ازین ورطه نزاری نبری تن در ده

    چاره ای نیست که این حادثه ناچار افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha