کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق آب از روی کارم می برد

    رونق از صبر و قرارم می برد

    رازپوشی می کند وز عقل و هوش

    نام و ننگ و فخر و عارم می برد

    هیبت عشق از شکوه سلطنت

    دست و دل از کار و بارم می برد

    می نهد اسرار با من در میان

    وایه من از کنارم می برد

    روزگاری در محیط وهم خویش

    غرق بودم با کنارم می برد

    هرچه فی الجمله پسند عشق نیست

    از نهان و آشکارم می برد

    جان و دل خود برد و در بازار سر

    غیر سودا هر چه دارم می برد

    مستی ای می آرد وخودبینی ای

    از دماغ هوش یارم می برد

    عقل را از خاطر مشغول من

    تا دگر یادش نیارم می برد

    قاید تسلیم را بر من گماشت

    تا به یغما رخت و بارم می برد

    آشنایی می دهد فطرت به من

    با سر آن روزگارم می برد

    آمده ست ام سال و رغم عقل را

    با سر پیمان پارم می برد

    از بخار خمر بودم سر گران

    ساقی فطرت خمارم می برد

    از نزاری باز می گیرد مرا

    زاریی آخر که زارم می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha