کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا مسخّر عقل مجاز نتوان کرد

    که رند را به ستم توبه باز نتوان کرد

    من آن نیاز کنم در شبی به می خوردن

    که در نماز به عمر دراز نتوان کرد

    کجا فسرده دلان را سماع ذوق دهد

    چو سوز سینه نباشد نیاز نتوان کرد

    شدم به مسجد و گفتم نماز بگزارم

    که هم به کُل در طاعت فراز نتوان کرد

    خیال دوست به من گفت روی برگردان

    که در دو قبله به یک دل نماز نتوان کرد

    ملالت از عقبِ عاشقان کنند ولی

    ز پیش حکیم ازل احتراز نتوان کرد

    بهشت نسیه نمی بایدم به طاعت نقد

    که این معامله با اهل راز نتوان کرد

    به زعم مدعیان ، عیش تازه خواهم داشت

    که خوز هم دم دیرینه باز نتوان کرد

    فدای دوست کند جان نزاری و محمود

    چه جان بود که فدای ایاز نتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha